همسرانتوکیوریونجرز
#همسران_توکیو_ریونجرز
واکاسا: وایی، راست میگی، حموم کجا بود؟
لیلی: راه پله ی بالا
*واکاسا رفت سمت حموم تا دوش بگیره*
نانا: لیلی شام کی حاضره؟ من گشنمه
لیلی: موچی میخوری؟
نانا: من به موچی نه بگم؟
لیلی: تو یخچال داریم، بیا بردار هندم بنده
همه: برا ما هم بیار
*ایوری و میتا خسته اومدن *
ایوری: خمیرم
میتا: علیلم
هردو: کمک کن نمیمیرم!
*با ریتم بخونین*
رنو: چته داداش؟
ایوری: مایکی دهن جفتمونو..
میتا: سرویس کرده!
ایوری: با یه دویاراکی کوچولوم خرمون کرده، سه ساعته داریم براش دویاراکی درست میکنیم، معده نیست که
میتا: جوراب زنونه اس!!
همه: 🤣
لیلی: مایکی عه دیگه
ملودی: به عنوان اکسش کاملا درکتون میکنم😂
میتا: لیلی، چه میپزی؟
لیلی: پیتزا
میتا: بذا میام کمکت
ایوری: اسم خمیرو نیارین جلو من که مطمئنم امشب خواب دویاراکی میبینم که میگه: چرا دادی منو اون گودزیلای دویاراکی خوار بخوره!؟ اون تمام خانواده اجداد من رو هم خورد
*واکاسا از پله ها میاد پایین و یه حوله رو موهاشه*
ملودی: کلش بود؟ ده دقیقه اس! شایدم کمتر
واکاسا: آره، عجبیه؟
رنو: نه فقط الان اگه لیلی رفته بود حموم باید با جارو خاک انداز مینداختیمش از حموم بیرون
لیلی: میزنم دهنتا
رینا: اعصبا معصاب یوخ
میتا: چوخلارین حکایت دی
رنو: حیدر بابا
ملودی: دنیا یالان دنیا دی!
واکاسا: هم اکنون هماهنگی دختران را تماشا میکنید!
رنو: وا، ایوری خوابید!
لیلی: شیکر خورده بذا!
لیلی: عه وا خدامرگم، این عکسه چیه رو گوشیت میتا؟؟ چرا مایکی دستش رو کمر یه دختره ایه؟؟
ایوری: چی؟ کجا؟ کجاست اون پدرسگ!
*همه از خنده مردن*
لیلی: داداش دیگه مانو سیاه نکنیاا😎
ایوری: ای تففف به اون روت بیاد
لیلی: هاهاهاها
*نانا که داشت موچی هارو مثل همستر میذاشت تو لپاش*
رنو: هوی مگه نمیگم یواش یواش
ماریا: منم میخوام...
*نانا یه موچی های توت فرنگی رو داد به ماریا*
نانا: بخور!
*ناگهان حاجی میا با لباس تعمیرکاری وارد میشود*
میا: یا خلل جالق تو چته؟؟
میا: چطوری سلطان؟
واکاسا: به به، زن ادم مورد علاقم، اینجا چه میکنی؟
میا: خستمه، همش دارم کنار دستش کار میکنم، جر خوردم رسما
*لیلی و میتا پیتزاهارو گذاشتن تو فر و دستاشونو شستن*
لیلی: برو لباساتو عوض کن
*میا رفت بالا و یه شلوار گشاددد، با تیشرت لانگ پوشید*
لیلی: لباسای شیچیرو رو چرا اوردی؟
میا: لباسای خودمه
رینا: آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟
لیلی: نانا، یه دقیقه بده کیف لوازم آرایشیتو
نانا: بوفرما
لیلی: میا، بیا بشین، خب این چیه؟؟
میا: این لیوانای قهوه ی مخصوص علی کافی عه
رینا: الدنگ، ماسک لاتوکسی عه
میا: ماسک لا تاکسی؟!؟
لیلی: ولش، این چیه؟
میا: اسکاچ پشم دار؟
نانا: پد شاین دارمو میگی اسکاچ؟؟
لیلی: خب این چیه؟ اشتباه بگی جرت میدم
واکاسا: وایی، راست میگی، حموم کجا بود؟
لیلی: راه پله ی بالا
*واکاسا رفت سمت حموم تا دوش بگیره*
نانا: لیلی شام کی حاضره؟ من گشنمه
لیلی: موچی میخوری؟
نانا: من به موچی نه بگم؟
لیلی: تو یخچال داریم، بیا بردار هندم بنده
همه: برا ما هم بیار
*ایوری و میتا خسته اومدن *
ایوری: خمیرم
میتا: علیلم
هردو: کمک کن نمیمیرم!
*با ریتم بخونین*
رنو: چته داداش؟
ایوری: مایکی دهن جفتمونو..
میتا: سرویس کرده!
ایوری: با یه دویاراکی کوچولوم خرمون کرده، سه ساعته داریم براش دویاراکی درست میکنیم، معده نیست که
میتا: جوراب زنونه اس!!
همه: 🤣
لیلی: مایکی عه دیگه
ملودی: به عنوان اکسش کاملا درکتون میکنم😂
میتا: لیلی، چه میپزی؟
لیلی: پیتزا
میتا: بذا میام کمکت
ایوری: اسم خمیرو نیارین جلو من که مطمئنم امشب خواب دویاراکی میبینم که میگه: چرا دادی منو اون گودزیلای دویاراکی خوار بخوره!؟ اون تمام خانواده اجداد من رو هم خورد
*واکاسا از پله ها میاد پایین و یه حوله رو موهاشه*
ملودی: کلش بود؟ ده دقیقه اس! شایدم کمتر
واکاسا: آره، عجبیه؟
رنو: نه فقط الان اگه لیلی رفته بود حموم باید با جارو خاک انداز مینداختیمش از حموم بیرون
لیلی: میزنم دهنتا
رینا: اعصبا معصاب یوخ
میتا: چوخلارین حکایت دی
رنو: حیدر بابا
ملودی: دنیا یالان دنیا دی!
واکاسا: هم اکنون هماهنگی دختران را تماشا میکنید!
رنو: وا، ایوری خوابید!
لیلی: شیکر خورده بذا!
لیلی: عه وا خدامرگم، این عکسه چیه رو گوشیت میتا؟؟ چرا مایکی دستش رو کمر یه دختره ایه؟؟
ایوری: چی؟ کجا؟ کجاست اون پدرسگ!
*همه از خنده مردن*
لیلی: داداش دیگه مانو سیاه نکنیاا😎
ایوری: ای تففف به اون روت بیاد
لیلی: هاهاهاها
*نانا که داشت موچی هارو مثل همستر میذاشت تو لپاش*
رنو: هوی مگه نمیگم یواش یواش
ماریا: منم میخوام...
*نانا یه موچی های توت فرنگی رو داد به ماریا*
نانا: بخور!
*ناگهان حاجی میا با لباس تعمیرکاری وارد میشود*
میا: یا خلل جالق تو چته؟؟
میا: چطوری سلطان؟
واکاسا: به به، زن ادم مورد علاقم، اینجا چه میکنی؟
میا: خستمه، همش دارم کنار دستش کار میکنم، جر خوردم رسما
*لیلی و میتا پیتزاهارو گذاشتن تو فر و دستاشونو شستن*
لیلی: برو لباساتو عوض کن
*میا رفت بالا و یه شلوار گشاددد، با تیشرت لانگ پوشید*
لیلی: لباسای شیچیرو رو چرا اوردی؟
میا: لباسای خودمه
رینا: آیا من برای تو یک لطیفه هستم؟
لیلی: نانا، یه دقیقه بده کیف لوازم آرایشیتو
نانا: بوفرما
لیلی: میا، بیا بشین، خب این چیه؟؟
میا: این لیوانای قهوه ی مخصوص علی کافی عه
رینا: الدنگ، ماسک لاتوکسی عه
میا: ماسک لا تاکسی؟!؟
لیلی: ولش، این چیه؟
میا: اسکاچ پشم دار؟
نانا: پد شاین دارمو میگی اسکاچ؟؟
لیلی: خب این چیه؟ اشتباه بگی جرت میدم
- ۷.۵k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط