گفت بیا اینم جواب آزمایشت هیچیت نیست

_گفت : بیا اینم جواب آزمایشت، هیچیت نیست!
_گفتم : مگه میخواستی چی نوشته باشه توش؟
_گفت : تو کلی منو ترسوندی، فکر کردم تومور توو مغزته!
این چندمین باره که این همه راهو میکوبم میام اینجا. هر بارم که اومدم دیدم هیچیت نبوده.
_گفتم : حالا چه فرقی میکنه؟
من که زیاد دووم نمیارم. همین روزاس که همسایه ها
بعدِ چن روز نعشم رو توو خونه پیدا کنن.
_گفت : چی میگی تو؟ ایناها، نیگا کن،
نوشته هیچیت نیست!! باور نداری بیا خودت ببین!
گفتم : آزمایشا هیچی نشون نمیده.
هیچ کدومشون نمیدونه چه مرگمه!
_گفت : باشه؛ اصلا فردا میریم یه آزمایشگاه دیگه
تا خیالت راحت شه.
بعدش من برمیگردم کاشان رو پایان نامم کار کنم.
_گفتم : یه آزمایشگاه سراغ نداری که نشون بده
من چه حسی بهت دارم؟

👤 بابک زمانی
دیدگاه ها (۱)

تـــــو بمـان بـا مـنتنہا تــــو بمـان در رگ ساغـرهستے تـو ب...

همه چیز از یک اتفاق ساده شروع شدمن در ایستگاه مترو نشسته بود...

افتادن شماره ات ...روی تلفنم📱 مثل وقت هایی است که اسکناس درش...

نشسته بود کنارم ، شونه‌ش تا شونه‌م یه وجب بیشتر فاصله نداشت!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط