دریاچه ی چشمان من

دریاچه ی چشمان من
در انتظار آمدن کسی نبود
اما تو کودک سر به هوای ماهیگیری بودی
که یک روز بی هوا
به حریم ممنوعه ی چشمان من
پا گذاشتی و بی توجه
به خواستن یا نخواستن من
قلاب #احساست را
بی طعمه رها کردی در دریاچه ی چشمانم
و صید کردی تمام ماهی های دق مرگ شده ی دلتنگی مرا
و من هزارها سال است
در انتظار دیدن تو چشم براه مانده ام
که بیایی و دوباره خلوت چشمانم را
به هم بزنی..

دیدگاه ها (۲)

نمیدانم در چه حالی و به چه می اندیشی!نمیدانم به یاد منی یا د...

#تنها_بعد_توشاید منو دیگه نمیخوای توشاید گرفته جامو عشقه نوش...

.

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط