یکی از شهدا که داخل یک سنگر نشسته بود و ظاهرا تیر یا ترکش

یکی از شهدا که داخل یک سنگر نشسته بود و ظاهرا تیر یا ترکش به او اصابت کرده و شهید شده بود را یافتیم. خواستیم بدنش را داخل یک کیسه بگذاریم و جمع کنیم که انگشتر و انگشت وسط دست راست او نظرمان را جلب کرد. از آن جالب تر اینکه تمام بدن کاملا اسکلت شده بود ولی آن انگشت سالم و گوشتی مانده بود. خاک های روی عقیق انگشتر را که پاک کردیم، اشک همه مان درآمد. روی آن نوشته شده بود: «حسین جانم»
دیدگاه ها (۱)

تقدیم به جانبازان عزیز :ﮔﺮﭼﻪ ﺑﺎ ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺍﮐﺴﯿﮋﻥ ﻣﺠﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪﻣ...

شیخ رجبعلی خیاط می فرمود:در بازار بودم...اندیشه مکروهی در ذه...

.استاد رائفی پور (حرف حق)ﯾﮏ ﻣﺪﺗﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﯽ ﮔﺮﺍ ﺷﺪﻧ...

اینم ب مناسبت نزدیک شدن ب ماه محرم♡♡ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﭘﺮﭼﻢ...

{سناریوی شماره ۸} || پارت چهل دوم ||نام سناریو: 《 قلبی از سن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط