فکر یک بوسه در آغوش تو جان داد مرا

فکر یک بوسه در آغوش تو جان داد مرا
بوسه دادی و اجل باز امان داد مرا

بوسه دادی و من از شوق پریدم از خواب
چشم وا کردم و شب دست خزان داد مرا
دیدگاه ها (۵)

" احمد شاملو "چه جالب استناز را می کشیم؛آه را می کشیم؛انتظار...

اسرار غمش گفتم در سینه نگه دارمرسوای جهانم کرد این رنگ پریدن...

آفتابشان یکیست ، اما کارگر را میسوزاند مرفه را برنزه میکند!...

نفس های تو کافیست ، تا در الوده ترین ...

نیایش دینی پایان شبخدایا،در سکوت این شب، دل به درگاه تو می‌آ...

مانده حسرت بر دلم، در زیر باران، باز همدست تو در دست من، در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط