تو

تو ...
جنبه ی عاشقی را نداشتی !
میگفتی؛
با عشق در آغوش هم گرم میشویم
نہ گرم شدم...
نہ عاشق شدی...
همه چیز را از بیخ سوزاندی
و
رفتی ....
دیدگاه ها (۵)

‌چه زمستانِ غم انگیز بدی خواهد شد ماه " دی " باشد و آغوش کسی...

واردِ فصلِ "من"شدیم جانمفصلی که تا چشم باز کردم،همه چیز نه س...

زمستانیک تـو می‌خواهد.یک تو که دستانش را بشودبی هیچ دلهره‌‌ا...

دیدن خوشحالی تو در روز تولدت همه چیزی است که آرزویش را دارما...

هنوز ......هنوز در سینه تیر میکشد جای خالی ات دور شدی و به خ...

وقتی بهش گفتم دلم لرزیده و تو خنده‌های یه نفر خودم رو گم کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط