شرابی خوردم از دست عزیز رفته از دستی

شرابی خوردم از دستِ عزیزِ رفته از دستی،
نمی دانم چه نوشیدم!!
که-سیرَم -کرده-از-هستی!!!
خودم مستُ، غزل مستُ، تمام واژه ها مَستند!!
قلم شوریده ای امشب!، عجب اُعجوبه ای هستی!!!
به ساز من که می رقصی، قیامت می کنی به به ..!!
چه طوفانی به پا کردی!!، قَلم شاید تو هم مَستى؟؟!
زمین مستُ،
زمان مستُ،
مخاطب مَست شعرم شد!!
بنازم...دلبریهایت!
قَلَم ،الحَق که تردستی.
فلانی،
فرق بسیار است، میان مَستى و مَستى!!!
عزیزم خوب دقت کن!
به-هر-مَستى،،-نگو،؛پستی،
تظاهر می کنی امّا!!
تو هم از دیدِ من مَستى!!!
اگر پاکیزه تر بودی،
به شعرم دل نمی بستى !!
خودم مَستُ !غزل مستُ، تمام واژه ها مَستند!!!!
مخاطب معصیت کردی!
به مُشتى مَست پیوستی!!!!
دیدگاه ها (۳)

.

.

.مادر بی تو تنها وغریبم

اینم دوچرخه موتوری

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط