پارت بیست و یک
پارت بیست و یک
چن :
نشستم رو زمین نبض رز کند میزد ولی برای چی دسته سهونت گرفتم نبض اونم کند بود ولی سهون چشاشو باز کرده بود نگاهی به اون دختره کردم اصن بهش اعتماد نداشتم ، دختره گفت :
_بزار من ....
+نهههههه ... از کجا بفهمم که ا قابله اعتماد هستی از کجا بفهمم که اصن از طرفه ام هون نیومدی ؟!
_من از ام هون بدم میاد اخه اون به من بد کرده !
+هع اره 😏
کریس :
منم مث چن به دختره اعتمادی ندارم ! یا حالت جونونی چن زد تو گوشه دختره ✋
دختره گفت :
_حالااااا!
یهو سهون وایساد و رزم چشا باز کرد یه نیم دایره رو دوره مون درست کرده بود 😦 کارمون تموم بود دختره جلو یه پسری که صورتش معلوم نبود تعضیم کرد و پسره هم یه کیسه که نفمیدم چیه رو داد دسته دختره و گفت :
_کارت عالی بود !حالا میتونیییی ...برییی !
بعد رو به ما شد گفت :
_به به مهمونای شجاعمون 🙄
پونی دست زد به اون حاله که صورتی رنگ بود ولی برق داشت و چن محکم بغلش کرد و گفت :
_بزارین برادرم بیاد بیرون وگرنه بد میبینین 👿 😈
بعد رز امد بیرون گفت :
_ام هون تو صاحب سلطنت نیستی تو خون اشرافی نداری ... میفهمی چی میگم !!
+اره شما مادر منو به هر صورتی تویه اون شرایط سخت تو بارداریش که پدرم ولش کرد و رفت مادرِ اون عوضی ازدواج کرد ! میدونی چرا ؟ چون خون سلطنتی تو بدنه مادرم نبود !
..... ادامه دارد
چن :
نشستم رو زمین نبض رز کند میزد ولی برای چی دسته سهونت گرفتم نبض اونم کند بود ولی سهون چشاشو باز کرده بود نگاهی به اون دختره کردم اصن بهش اعتماد نداشتم ، دختره گفت :
_بزار من ....
+نهههههه ... از کجا بفهمم که ا قابله اعتماد هستی از کجا بفهمم که اصن از طرفه ام هون نیومدی ؟!
_من از ام هون بدم میاد اخه اون به من بد کرده !
+هع اره 😏
کریس :
منم مث چن به دختره اعتمادی ندارم ! یا حالت جونونی چن زد تو گوشه دختره ✋
دختره گفت :
_حالااااا!
یهو سهون وایساد و رزم چشا باز کرد یه نیم دایره رو دوره مون درست کرده بود 😦 کارمون تموم بود دختره جلو یه پسری که صورتش معلوم نبود تعضیم کرد و پسره هم یه کیسه که نفمیدم چیه رو داد دسته دختره و گفت :
_کارت عالی بود !حالا میتونیییی ...برییی !
بعد رو به ما شد گفت :
_به به مهمونای شجاعمون 🙄
پونی دست زد به اون حاله که صورتی رنگ بود ولی برق داشت و چن محکم بغلش کرد و گفت :
_بزارین برادرم بیاد بیرون وگرنه بد میبینین 👿 😈
بعد رز امد بیرون گفت :
_ام هون تو صاحب سلطنت نیستی تو خون اشرافی نداری ... میفهمی چی میگم !!
+اره شما مادر منو به هر صورتی تویه اون شرایط سخت تو بارداریش که پدرم ولش کرد و رفت مادرِ اون عوضی ازدواج کرد ! میدونی چرا ؟ چون خون سلطنتی تو بدنه مادرم نبود !
..... ادامه دارد
- ۳.۳k
- ۰۲ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط