جیمین ویو

جیمین ویو
من از وقتی ات رفته شدم روانشناس امروز یکی کارمندانی مشاوره گفت امروز ساعت ۱۲شب وقت مشاوره دارم و رفت . تعصباتی شدم با خودم فکر کردم منم من وقت کپیدن دارم ؟؟؟؟؟؟؟! !!!!!!!!!!!!!
به هر حال رفتم
ساعت۱۲ شب بود رفتم در زدم کسی در و وا نکرد فهمیدم خوابن میخواست برم که دیدم در وا شد یه دختر بود میخورد حامله باشه
رفتم ازش سوال کنم اون مشاوره میخواست که یهو از هوش رفت. سری بوردمش بیمارستان.
ویو بیمارستان
جیمین. دختره رو بردن اتاق زایمان منم اونجا موندم‌ دیدم دکتر اومد بیرون ازش حال دختر رو پرسیدم گفت بچش به دنیا اومده . ازش خواستم برم ملاقاتش . گفت. میتونم برم ملاقاتش
رفتم تو دیدم بیهوشه یهو یاد ات افتادم. اشکام سرازیر شدن یهو با صدای گریه ی بچه به خودم اومدم رفتم با انگشتم دستشو ناز کردم یهو دیدم بچه انگشتمو گرفت اونقدر محکم که نمی‌تونستم انگشتمو تکون بدم
دیدم دختره داره بلند میشه چشاشو مالوند بعدش بهم نگاه کرد
ات. جیمین...ام یعنی شما کی هستین؟
جیمین. من پارک جیمینم
ات. خوشبختم منم اتم. کیم اتم ..... ام یعنی نه من جىون یورام آره
جیمین. منو یاد همسرم میندازی
ات. حیح
جیمین . چرا میخندی؟!
ات.........
دیدگاه ها (۰)

ات. عام چون همسرت رو میشناسم جیمین. هههه واقعا؟ حالش چطوره خ...

✾⚅✼⚄✼⚃✼⚂✼⚁✼⚀✾┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊┊ ┊ ┊ ┊ ┊...

ات بعد ۴ ماهلباس ات برای فرارمدل چشم اتمدل موی اتمدل ناخن ات

بهترین رقیب منپارت۱ویو اتبا صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار ش...

عشق چیز خوبیه پارت ۹صبح روز بعد ویو اتبا درد بدی از خواب پاش...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۶#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط