زخم کهنه فصل

زخم کهنه فصل ۲
پارت ۶۹

چی

دروغ می گفتند؟ این لمسهای صادقانه ؟ تهیونگ میتونست هیچوقت نرمی دستهای اون دختر رو فراموش

کنه ؟

حواسش به حضور جینری بود و برای همین محتاط عمل میکرد . آهسته پشت دستش رو ناز کرد و درست وقتی که میخواست عقبگرد کنه همه چیز از کنترل خارج شد. به خودش اومد و دید به دیوار پشت سر کوبیده شده و یه

جسم سرد روی شقیقه ش فشرده میشه

شوکه و ناباور به چشمهای بازی که با اخم و عصبانیت بهش نگاه میکرد خیره موند و حتـ نفس کشیدن هم

فراموشش شده بود.

فراموشش شده بود.

صدای شوکه ی جینری بلند شد : اونی !

اینقدر ضعیف شدم که تا توی خونه ام هم رفت و آمد کنین و به ریشم بخندین درسته؟ نه درست نیست ! جین ری بهت نگفته که دست من چقدر راحت روی ماشه

میخوره؟

سر

بعد از چند دقیقه شوک و سکوت این دختر رنگ پریده بود که با عصبانیت محض لب به سخن باز کرد . حالا دیگه

جای شکی نبود . این صدای سومین بود اما شکسته

زخمی

و

تهیونگ از شوک در اومد اما هنوز منتظر نگاهش میکرد هنوز منتظر بود که سومین به طور معجزه آسایی ازین حالت تهاجمی در بیاد و صداش بزنه. که اسمشو بیاره و اون کسی باشه که شوکه بشه از دیدن بعد از ده سالش !

اما نهایت چیزی نصیبش شد فشرده شدن بیشتر تفنگ

روی شقیقه ش بود .

لالی یا کر ؟ اینجا چی میخوای ؟

سومین با حرص بیشتری گفت و قلب تهیونگ اینقدر توی گلوش میزد که نمیتونست کلامی حرف بزنه.

من ... کیم تهیونگ هستم!

.

...
دیدگاه ها (۴)

زخم کهنه فصل ۲پارت ۷۰ من با صدایی ضعیف نا امیدانه .گفت تهیو...

پارت ۷۱ سومین ذره ای تکون نمیخورد تهیونگ هنوز قلبش رو توی گل...

زخم کهنه فصل ۲پارت ۶۸ فقط منتظر بود تا بیدار شه و بهش بگه که...

زخم کهنه فصل ۲پارت ۶۷ تهیونگ عینکش رو روی چشمهاش زد و دوان ...

زخم کهنه پارت ۱۰۲ دختر جلوی در پوزخند زد: این مشکل خودته دکت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط