سناریو

سناریو
وقتی میفهمی مافیان و ازشون میترسی

نامجون:بسم الله چته بابا من که آدم خور نیستم (دلت میاد از پسری به نازیه نامی بترسی)

جین:یاااااااااا من ورلد واید هندساممممم چطوری میتونی ازم بترسیییییی نکبتتتتت

ا.ت:=/ یادم میاد گفتی مافیایی

شوگا:وقتی دیدی خوابه تصمیم گرفتی در بری تا جلوی در رفتی که یهو خوردی به یکی از ترس جیغی کشیدی
شوگا:خانوم جایی تشریف میبردن ؟؟؟؟
ا.ت:امممم نه چیزه
دستشو گزاشت رو دهنت بردت اتاق

جیهوپ:چطور اخه از من ساینشاین میترسی من که نازم

جیمین:ا.ت من گونا دارم 🥺🥺🥺🥺 با اینکارو دلمو میشکونیا(بچمممم)

تهیونگ:عزیزم لطفا مسخره بازیرو بزار کنار چط شده اخه من که بهت گفتم به تو سدمه نمیزنم من دوست دارم
ا.ت:بزار برم😭😭😭😭😭😭😭😭

کوک:تکون بخوری کاری میکنم ۵هفترو درست نتونی راه بری فهمیدی؟؟؟
ا.ت:عهههه میخوای چیکار کنی مثلا
هولت داد و اوفتادی روی کاناپه و.......
(خودتون تصور کنید اگه من بگم یه مقاله ۵۰پارتی میشه)
دیدگاه ها (۴۴)

سممم

جیمین میخواد ازت خواستگاري کنه قبول میکنی؟؟؟؟؟؟

عکس هوش مصنوعی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط