myBlacklife

#my_Black_life2
پارت¹⁵


پوشید*
از اتاق اومد بیرون*
÷بهبه ک و ن گشادا رو نگا [پیل چقد با ادبه]
‰یا نونااااااا
@حاجی نمیدونی چقد کار کردیم
÷کو نمیبینم
‰اتاق شکنجه ی دونگ جو رو تمیز کردیم باسنم پاره شد
÷شت
‰نونا میشه غذا درست کنی؟ما خسته شدیم
÷اره اوکیه
÷(رف آشپزخونه)
÷(در حال آشپزی کردن)
=(اومد پیشش)
=(از پشت پیل رو بغل کرد)
÷(شوکه شد)
÷تو......تو داری چیکار میکنی؟
=معلوم نی؟دارم رفیقم رو بغل میکنم[رفیق؟]
÷ب.....باشه
=کمک میخوای؟
÷نه مرسی
=باشه
÷باهم آهنگ بخونیم؟
=اوک چی رو بخونیم؟
÷still with you?
=آره اوکیه بیا بخونیم
÷اول تو شروع کن
=اوک
=(در حال خوندن)
÷(در حال همراهی کردن)
ویو جیهون و شی اون
@اونا دارن آهنگ میخونن چه باحال
‰اره ترکیب صداشون خداس
@بریم بهشون سر بزنیم؟
‰اره
@‰(رفتن آشپزخونه)
‰همینجا وایسا نگاه کن
@اوک
@‰(درحال نگاه کردن به دونگ جو و پیل)
÷=(در حال آهنگ خوندن)
÷خب غذا آمادسسسسس
=پسرا بیاین غذاااااااا
@%اومدیمممممممممممم
غذا رو خوردن*
=دستت درد نکنه چاگیا خیلی خوشمزه بود
÷نوشجونت اوپا
=من خوابم میاد میرم بخوابم فردا بیدار بشم ببینم خونه رو به گوه کشیدین هر سه تاتون رو حامله میکنم حالا خوددانید
÷حتی من؟
=نه تو نه ولی به جاش جیهون و شی اون رو حامله میکنم
÷باشه
=(رف لپ پیل رو بوسید)
=شب بخیر ناناصم
=(رف خوابید)
نویسنده:اونا نشستن کالاف زدن و بعد از تموم شدن جیهون و شی اون رفتن خوابیدن و پیل چون نمیدونست کجا بخوابه رف بغل دونگ جو خوابید
ویو دونگ جو
صب با حس جسم کوچیکی تو بغلم از خواب بیدار شدم و دیدم پیل مث یه پیشی کوچولو خوابیده نتونستم تحمل کنم پس شروع کردم به بوسیدن کل صورتش که اونم از خواب پرید که یهو............


منتظر پارتای بعدی باشید گوگولیا




خمارییییییییی
نویسنده:مالک رابین
شرط:۸۵ تایی