شب که می شود خیالت شاخه گل

شب که می شود خیالت شاخه گل
نسترنی میشود بر روی موهای پریشانم
و عطر می شود
در اغوش بی قرار و باران خورده ام...
شب که می شود
خیالت از همان دورتر ها از همان خیلی
دورترها عطر می شود
و پُر می شود در شیشه ی احساســـم
عشق جان دوست داشتنت را
حتئ از همان دورترها آنقدر بوی زندگی
می دهد که گاهی بجای هوا
دوست داشتنت را نفس می کشم
و گاهی بجای زندگی
مثل رویایی بی پایان خیالت را
به تنم می بافم
و عاشقی می کنم
دیدگاه ها (۱)

این بار برای منیک‌ سبد بوسه بیاورپیشانیِ خواب هایم را ببوسپی...

مگر نمی‌گویی که،هر آدمی یک بار عاشـق می‌شود؟پس چرا٬هر زمان ک...

در کعبه ی چشمان تو چون شاخه نباتمهر روز به دنبـــــال دعای ع...

#شعرهایم را برایت دسته بندی می کنم #دل #غزل #لب #مثنوی #ا...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط