پارت
پارت 14
گوشی رو قطع کرد برگشت سمتمو بهم گفت
جونگوون:ا/ت ما بدرد هم نمی خوریم بیا ازهم جدا بشیم
با حرفش دنیا رو سرم خراب شد قلبم که شکسته بود دیگه پودر شده بود
ا/ت:باشه خدانگهدار آقای یانگ(با بغض)
بلند شدم و از کافه رفتم بیرون
داشتم میرفتم خونه که یهو جیمین و پدربزرگش جلوم سبز شدن
از داخل اون ون مشکی پدر و مادرم اومدن بیرون
تا دیدمشون شروع کردم به دویدن
پشت سرمو نگاه کردم و دیدم جیمین داره دنبالم میکنه
سرعتمو بیشتر کردم
یهو بارون گرفت
زمین در کسری از ثانیه خیس و پر از آب شد یهو پام لیز خورد و افتادم زمین
جیمین تند تر دوید و رسید بهم
بلندم کرد و سرم داد میزد که چرا اینکارو کردم چرا دویدم و چرا دیگه نمیخوام ببینمش و خیلی چرا های دیگه که واسم مسخره بودن
جیمین:ا/ت من میخوام با تو ازدواج کنم من عاشقت شدم
ا/ت:ولی من ازت متنفرم و حتی نمیخوام ریخت تورو ببینم اونوقت باهات ازدواجم بکنم عمرا
جیمین:من ازت نظر نخواستم
ناسلامتی مافیام و هرکاری که دلم بخواد میتونم بکنم هرچی رو دلم میخواد میخرم هر کی رو هم که دلم بخواد مال خودم میکنم و هیچکس نمیتونه جلوی کارمو بگیرع
ا/ت:من نمیخوام با تو باشممممم
جیمین:بیب اذیتم نکن با پدرتم صحبت کردم فردا عقد میکنیم
ا/ت:تو رفتی با پدر مادری که ترکم کردن صحبت کردی اونم راجب ازدواجم با توووو؟
عصیانی شد اومد سمتمو.....
گوشی رو قطع کرد برگشت سمتمو بهم گفت
جونگوون:ا/ت ما بدرد هم نمی خوریم بیا ازهم جدا بشیم
با حرفش دنیا رو سرم خراب شد قلبم که شکسته بود دیگه پودر شده بود
ا/ت:باشه خدانگهدار آقای یانگ(با بغض)
بلند شدم و از کافه رفتم بیرون
داشتم میرفتم خونه که یهو جیمین و پدربزرگش جلوم سبز شدن
از داخل اون ون مشکی پدر و مادرم اومدن بیرون
تا دیدمشون شروع کردم به دویدن
پشت سرمو نگاه کردم و دیدم جیمین داره دنبالم میکنه
سرعتمو بیشتر کردم
یهو بارون گرفت
زمین در کسری از ثانیه خیس و پر از آب شد یهو پام لیز خورد و افتادم زمین
جیمین تند تر دوید و رسید بهم
بلندم کرد و سرم داد میزد که چرا اینکارو کردم چرا دویدم و چرا دیگه نمیخوام ببینمش و خیلی چرا های دیگه که واسم مسخره بودن
جیمین:ا/ت من میخوام با تو ازدواج کنم من عاشقت شدم
ا/ت:ولی من ازت متنفرم و حتی نمیخوام ریخت تورو ببینم اونوقت باهات ازدواجم بکنم عمرا
جیمین:من ازت نظر نخواستم
ناسلامتی مافیام و هرکاری که دلم بخواد میتونم بکنم هرچی رو دلم میخواد میخرم هر کی رو هم که دلم بخواد مال خودم میکنم و هیچکس نمیتونه جلوی کارمو بگیرع
ا/ت:من نمیخوام با تو باشممممم
جیمین:بیب اذیتم نکن با پدرتم صحبت کردم فردا عقد میکنیم
ا/ت:تو رفتی با پدر مادری که ترکم کردن صحبت کردی اونم راجب ازدواجم با توووو؟
عصیانی شد اومد سمتمو.....
- ۶.۳k
- ۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط