وانشات گوجو//پارت ۲
نظراتونو درمورد وانشاتم بگین(یه نکته. این وانشات اولین وانشاتی بود که نوشتم و حدود ۲ سال پیش نوشته بودمش)
------------------------------------------------------------------------------------
+خب اولین بار که دیدمت چون خیلی کم حرف بودی فکر میکردم مغرور باشی ولی بیشتر که باهات آشنا شدم فهمیدم فقط با غریبه ها نمیتونی خوب ارتباط برقرار کنی و اینکه.... از نظرم خوشگل بودی. همینطور به خاطر اینکه پایه کرم ریزی و آتیش سوزوندن بودی ازت خوشم میومد. تو اولین دختری بودی که دیدم انقدر پایست.
تو برای اینکه تلافی کنی با غرور گفتی:
-بله بله😏😏معلومه که از من خوشت میاد. کیه که از من خوشش نیاد. تازه خیلی ها آرزوشونه که با من حتی دوست باشن.
+(باحرص)خب چرا نمیری با همونایی که آرزوشونه دوست بشی؟
-خب میدونی از اونجایی که من خیلی مهربون و دلسوزم و تو به من نیاز داری،دارم از خودگذشتگی می کنم و پیش تو میمونم. (برای اینکه بیشتر حرصش را دربیاری زبونتو میاری بیرون و براش شکلک درست می کنی.)
+دارم برات خانم ا٫ت.
-داشته باش.
+پوففف.... بحث کردن با تو نتیجه ای نداره.
-معلوم بود کم میاری.
گوجو بدون هیچ حرفی با حرص بطری را می چرخونه. دوباره به گوجو میوفته. تچی زیرلب میگه و تا میاد بگه حقیقت تو میگی:
-اگه بگی حقیقت یعنی خودت اعتراف کردی که ترسو ای.
+(با دندونای چفت شده میگه)آها اگه من بگم حقیقت ترسوام بعد تو بگی ترسو نیستی.
-نچ. اگه منم بگم حقیقت یعنی اعتراف کردم که ترسوام بخاطر همین دفعه بعد می خوام بگم جرعت.
+ خیله خب جرعت... فقط وای به حالت اگه چیز سختی بگی.
-(در حالی که لبخند شیطانی زدی و دستاتو به هم میمالی*منحرفا خودشونو کنترل کنن*میگی)تمام لذت جرعت به سخت بودنشه.😈😈
+فقط بدون که تلافی می کنم.
---------------------------------------------------------------------------------------
پارت بعد لایکا برسه به ۵
#سناریو #وانشات #گوجو #گوجو_ساتورو #جوجوتسو_کایسن
------------------------------------------------------------------------------------
+خب اولین بار که دیدمت چون خیلی کم حرف بودی فکر میکردم مغرور باشی ولی بیشتر که باهات آشنا شدم فهمیدم فقط با غریبه ها نمیتونی خوب ارتباط برقرار کنی و اینکه.... از نظرم خوشگل بودی. همینطور به خاطر اینکه پایه کرم ریزی و آتیش سوزوندن بودی ازت خوشم میومد. تو اولین دختری بودی که دیدم انقدر پایست.
تو برای اینکه تلافی کنی با غرور گفتی:
-بله بله😏😏معلومه که از من خوشت میاد. کیه که از من خوشش نیاد. تازه خیلی ها آرزوشونه که با من حتی دوست باشن.
+(باحرص)خب چرا نمیری با همونایی که آرزوشونه دوست بشی؟
-خب میدونی از اونجایی که من خیلی مهربون و دلسوزم و تو به من نیاز داری،دارم از خودگذشتگی می کنم و پیش تو میمونم. (برای اینکه بیشتر حرصش را دربیاری زبونتو میاری بیرون و براش شکلک درست می کنی.)
+دارم برات خانم ا٫ت.
-داشته باش.
+پوففف.... بحث کردن با تو نتیجه ای نداره.
-معلوم بود کم میاری.
گوجو بدون هیچ حرفی با حرص بطری را می چرخونه. دوباره به گوجو میوفته. تچی زیرلب میگه و تا میاد بگه حقیقت تو میگی:
-اگه بگی حقیقت یعنی خودت اعتراف کردی که ترسو ای.
+(با دندونای چفت شده میگه)آها اگه من بگم حقیقت ترسوام بعد تو بگی ترسو نیستی.
-نچ. اگه منم بگم حقیقت یعنی اعتراف کردم که ترسوام بخاطر همین دفعه بعد می خوام بگم جرعت.
+ خیله خب جرعت... فقط وای به حالت اگه چیز سختی بگی.
-(در حالی که لبخند شیطانی زدی و دستاتو به هم میمالی*منحرفا خودشونو کنترل کنن*میگی)تمام لذت جرعت به سخت بودنشه.😈😈
+فقط بدون که تلافی می کنم.
---------------------------------------------------------------------------------------
پارت بعد لایکا برسه به ۵
#سناریو #وانشات #گوجو #گوجو_ساتورو #جوجوتسو_کایسن
- ۱۰.۱k
- ۱۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط