p

p.3

بعد از تهدید خفیف جونگ‌کوک برای سوار شدن به ترن هوایی، ا.ت با حالت اخم‌کرده و لب برچیده گفت:
– من یا الان میرم خونه... یا میرم یه ذرت مکزیکی می‌خرم و باهات حرف نمی‌زنم تا آخر عمرت!

جونگ‌کوک که دید اوضاع جدیه، فوری دستاشو بالا برد:
باشه باشه، ترن هوایی بی‌خیال... ولی... یه آخریش... بریم چس فیل بگیریم، بعد بریم کنار اون چرخ و فلکِ کوچولو بچه‌ها، قول می‌دم فقط بشینیم

ا.ت با شک گفت:
– فقط بشینیم؟

– فقط بشینیم. قسم می‌خورم به مقدسات کی‌پاپ!

دقایقی بعد، اونا دو تا چس فیل دستشون بود و نشسته بودن کنار یه چرخ‌و‌فلک کوچولو با چراغ‌های رنگی. ا.ت سرش رو تکیه داده بود به شونه‌ی جونگ‌کوک.

– امروز خیلی جیغ زدی.. ولی خب... خوش گذشت.

ا.ن با خنده گفت:
– اعتراف کن، اون خرگوشه بهترین سواری زندگیت بود.
جونگ کوک:
هار هارر هار خیلی بامزه ای...

ا.ت زد زیر خنده:
– فقط چون تو روش نشستی و شکل تو شده بود یه خرگوش سامورایی!

چرخ‌و‌فلک بچه‌ها آروم می‌چرخید، نورهای رنگی توی چشم‌هاشون منعکس شده بود. سکوتی کوتاه بین‌شون افتاد. جونگ‌کوک زیر لب گفت:

– من با تو... هرجا باشه برام شهربازیه. حتی وسط یه روز سخت توی کمپانی.
جونگ‌کوک دست ا.ت رو گرفت، فشار داد و آروم گفت:

– بیا قرار بذاریم... هر ماه یه بار، این‌جوری دیوونه‌بازی کنیم. فقط من و تو.


پایان.
دیدگاه ها (۱۴)

p.1همه‌چی از یه شب آروم شروع شد...جونگ‌کوک با عشق تمام داشت ...

P.2 جونگ‌کوک رفت سمت یخچال، درشو باز کرد... هیچی نبود. حتی ی...

p.2بعد از افتخارآفرینی روی خرگوش صورتی، جونگ‌کوک با روحیه‌ی ...

p.1جونگ‌کوک و ا.ت بعد از مدت‌ها تصمیم گرفتن برن شهربازی. ا.ت...

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط