من شبیه کوهم اما از وسط تا خورده ام

من شبیه کوهم امّا از وسط تا خورده ام
تو تصوّر می کنی چوبِ خدا را خورده ام

نه! خیال بد نکن، چوب خدا اینگونه نیست
من هرآنچه خورده ام از دست دنیا خورده ام

ساده از من رد نشو ای سنگدل، قدری بایست
من همان « فرش ِ گران سنگم » ، فقط پا خورده ام

قطره ام امّا هزاران رود ِ جاری در من است
غرق در دلشوره ام انگار دریا خورده ام

دائما در حال تغییرم ، بپرس از آینه
بارها از دیدن تصویر خود جا خورده ام
دیدگاه ها (۳)

تنهایی که در درون مان داشتیمآن قدر بزرگ شده استکه نمی دانیم ...

مخنــــــوگة الســـــوالف تطــــــلع من الـــــروحمـا أدری إ...

نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر ، سحر نزدیک است هر دم این...

همیشه بخشی از آدم جایی جا می ماندآدم میروداما بخش مهمی از او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط