پارت بیستو هشتم

پارت بیستو هشتم

رفتم بیرون
بله بابا؟

بابام:دخترم یه لحظه بیا پایین

باشه اومدم

رفتم پایین ووووو
یع پسر خیلی خفن با کت و شلوار کنار بابام بود

بابام:دخترم این همون کسی که بهت گفتم

عا

بابام:خب؟

خب!اوکیع

بابام:باشه، پس از فردا میاد باشه ؟

باشه

رفتم بالا وایی چه خفن بود
فردا قراره کارشو شروع کنه،
دیدگاه ها (۲)

بادیگارد ماری اسمش :جکسنش:۱۹

پارتشو شب میذارم

پارت بیستو هفتمرفتم و داخل شدم مامانم:الهی فداتشم اومدی!نمید...

پارت بیستو ششمصبح**ماری*چشامو باز کردم اونیکس داشت بهم نگاه ...

پارت دوازدهم خب منو رسوند برم بخوابم *فردا*صبح شده ولی دلم ن...

پارت بیستو یکمسلام بابا بابام:سلام خوشگل بابا خوبی ؟بیا شامت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط