part

part:¹
یونا " تو خونم بودم داشتم فیلم میدیدم که دوستم می چا زنگ زد

می چا: سلام الاغ
یونا: چطوری گوسفند
می چا: خوبم خر
یونا: خب
می چا: بیکاری
یونا: آره
می چا: میایی بریم رستوران
یونا: چرا
می چا:کارت دارم
یونا: خب همین الان بگو
می چا:نمیشه خب
یونا: هوف باشه ساعت چند
می چا: ساعت ۷
یونا: باشه میبینمت بای
می چا: بای
(پایان تماس)

(۷ شب)
یونا" رفتم یه دوش ۲۰ میلی گرفتم یه لباس باز پوشیدم رفتم سمت رستوران بعد چند مین رسیدم هنوز می چا نیومده بود چند دقیقه صبر کردم یه پسره اومد نشست روبروم

پسره: چطوری
یونا: چی میخوای
پسره: تورو
یونا: *خنده عصبی*

یونا چاقویی که روی میز بود رو برداشت و گرقت زیر گلوی پسره

یونا: یه باز دیگه حرفتو تکرار کن
پسره: باشه باشه غلط کردم چاقو رو بردار
یونا: بار آخرت باشه از این غلطا میکنی ... پاشو گمشو دیگه

پسره رفت و بعد چند دقیقه می چا اومد

ادامه دارد....
دیدگاه ها (۱۱)

part:²می چا: سلام ببخشید دیر شد ترافیک بودیونا: خب چیکار داش...

part:³تهیونگ: اسم خودتم یادت نیسیونا: چرا یادمه.فقط یکم هول ...

نام فیک : IhtroducingIovetriend♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ژانر : عاشقا...

F:²part:24جونگکوک: آه برو اونور بورام: خیلی دلم برات تنگ شده...

دیدار اول ..

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

پارت ۶ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط