وقتی دخترش از خونه فرار میکنه

وقتی دخترش از خونه فرار میکنه
ولی توی کنسرت....🖤😔🥀
P.t 5

از زبان آچا:

چشامو باز کردم دیدم اتاق تاریکه فهمیدم شب شده اروم بلند شدمو برقو روشن کردم تا خودم تو اینه ببینم بعد از دیدن خودم و وحشت کردنم خواستم از اتاق بیام بیرون دلی در باز نشد هر کاری کردم باز نشد

_اهاییی کسی اونجاست؟!
_کسی هست؟؟؟

هر چی صدا کردم کسی نشنید بغضم گرفته بود بابام رو من درو قفل کرده بود سریع رفتم سمت گوشیم و شماره سوهو رو گرفتم هر چی زنگ زدم خاموش بود داشتم با گوشیم ور میرفتم که یهو در اتاق باز شد اجوما بود:

×غذات دخترم
_اجوما بابام کجاس؟!
×خونه‌س!
_ چرا در قفله؟!
×پدرتون گفتم قفل کنیم!

غذا رو تخت گذاشت و رفت و در اتاقو قفل کردم گریم گرفته بود!
.
.
.
غذا هیچی نخوردم ساعت ۳ شبه داشتگ گریه میکردم که یه فکری زد به سرم نمیدونم چجوری شد که سریع چمدونمو از کمد اروم در اوردم تمام لباسامو ریختم توش گوشی و هدفون و لپتاب مو تو کوله پشتیم گذاشتم و پنجره رو باز گرد نسیم سردی که تنم نشست که لرزی کردم ارتفاع زمین تا تراس چیزی نبود چمدونو انداختم پایین و خودم افتادم روش دور و برم رو نگاه کردم و چمدونو گرفتم فرار کردم....اره من فرار کردم از خونه والدینم....خیلی کارم دیوونه کننده بود ولی نمیتونستم کاری کنم
انقد دوییدم که پاهام حس نداشتن ساعت ۶ صبح شده بود گوشیمو از تو جیبم در اوردم و دنبال شماره مورد نظرم گشتم و زنگ زدم
.
.
ببخشید کم شد:)
#جیمین
دیدگاه ها (۷)

وقتی دخترش از خونه فرار میکنهولی توی کنسرت....🖤😔🥀P.t 6زنگ زد...

وقتی جلو کراشتی

بچم مست بوده اینجا:))))

خب ساعت جفت دارم اینو پست میکنم امشب چند پارتی جیمینو تموم م...

SENARIO :: The Hunters Lave for the Devil :: PART :: ۱۷

نفرین شیرین. پارت 1

عشق مخفی پارت 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط