part
part 18
نیلا.. اسمت چیه
&م .... من...ن.. نامرام
نیلا.. تو برو و استراحت کن واسه فردا توی جشن لازمت دارم
لباس هم برات میزارم ببین کدومش خوبه
و به یکی از بادیگارد ها گفتم لباس ببرن توی اتاقش
که بچها اومدن پایین واو چه جذاب شدن اینا
ویو ا/ت
رفتم توی اتاقمو یه دوش ۵ مینی گرفتم اومدم و موهامو سشوار کشیدم و همونجور ولشون کردم و یه ارایش کردم به سمت اکسسوری هام رفتم و یه ست خوشگل که مال مامانم بودو بستم و به سمت کمدم رفتم و یه لباس برداشتم باز نبود
(عکسشو میزارم)
پوشیدم و دوباره موهامو یه شونه زدم و عطر توت فرنگیمو زدم و به سمت کمد کفش هام رفتم و ی کفش برداشتم . به سمت کمد کیف هام رفتم و یه کیف سفید برداشتم و دوباره به سمت میز اکسسوری هام رفتم گارد گوشیمو هم با لباسام ست کردم و از اتاق زدم بیرون که دیدم بورام خیلی وقته منتظرمه
ویو بورام
رفتم و یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و یه ارایش ساده کردم و یه لباس نسبتا باز برداشتم و پوشیدم و اکسسوری هام و بستم و اومدم و منتظر ا/ت مودندم بالاخره بعد پنج مین اومد
بورام.. بریم؟
ا/ت.. بریم
رفتیم پایین و دیدم تموم ندیمه ها و بادیگارد های دوتا بخش B و H توی عمارت بودن
رفتم سمت نیلا و
ا/ت.. اینجا چخبره ؟
نیلا.. هیچی گفتم سه نفری خسته میشیم
ا/ت.. خوبه فقط یه لحظه
یه میکروفن برداشتمو
ا/ت.. توجه لطفا در سه عمارت و باز کنید و همه رو یکی کنید و تمام صندلی و مبل هارو برای پذیرایی به یک بخش ببرید و یه مانیتور بزرگ به بخش B بزنید هرکی کارشو درست انجام نده بانو ریحا به من گزارش میدن شیر فهم؟
همه یا سر تکون دادن یا گفتن چشم
از عمارت زدیم بیرون به سمت پاساژ نیلا حرکت کردیم می خواستیم بریم پاساژ بابا بزرگم ولی بچها گفتن شاید بهشون خبر بدن و بابابزرگم سوپرایز نشه
رفتیم توی پاساژ تقریبا پنج دست لباس انتخاب کردم و کلی اکسسوری و چنتا کفش و کیف خریدیم و رفیتم سمت یه قنادی
کیک های قشنگی نداشت پس سفارش دادیم و کلی بادکنک و فشفشه و از این ها خریدیم و میشه گفت دست هر کدوممون شش تا کاور وسایل بود وسایل و گذاشتیم توی ماشین و به سمت یه کافی شاپ حرکت کردیم و برای اینکه خستگی خرید در بره چنتا چیز میز سفارش دادیم و خوردیم و تقریبا ساعت چهار و نیم بعد از ظهر بود رفتیم خونه و وسایل و گذاشتیم با بچها برنامه ریختیم واسه ساعت ۵ بریم بار و زنگ زدم به کوک
بوووق بووووق بووووق بووووق
خواستم قطع کنم که
کوک.. جونم پرنسس من
ا/ت.. خوبی ددی
کوک..مرسی بیبی خودت خوبی چخبر حرف زدی با بابا بزرگت و خانوادت چیکار کردی این همه مدت
ا/ت.. یا نفس بگیر اره خوبم نه بابا بزرگم نبودش و میخواستیم جشن بگیریم و درگیر جشن بودیم شرمنده زنگت نزدم ببخشید
کوک.. عح پرنسس واسه چی عذر خواهی میکنی من باید بگم ببخشید که بهت زنگ نزدم
ا/ت..نه عیبی نداره ددی من
کوک.. چخبر دیگه
ا/ت.. هیچی میخوایم بریم بار میای؟
کوک.. نمیتونم بیام بار ولی میتونم تا بار برسونمتون
ا/ت.. خب پس ولش کن خودتو اذیت نکن
کوک.. نه حاظر شو میام دنبالت بای بای
ا/ت.. بای بای
پایان مکالمه
یهو در باز شد
بورام.. عههه ددی پسسس
نیلا.. اوووف بنازم لاس زدن
ا/ت.. کوک بود خودتونو جر ندید من وفا دارم(شوخی و خنده)
بورام.. اها پس حاضر شو
نیلا.. واستا واستا کوک کیههه
بورام دست نیلا رو میکشه و
بورام.. بیا بریم حاظر شیم خودت میبینی
ویو کوک
یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و موهامو با سشوار خشک کردم با ادامس مو یکم حالت دادم بهشون و دستبند خانوادگی مو دستم کردم ساعتمم بستم یک کت شلوار برداشتمو پوشیدم سه تا دگمه اول پیرهنمو باز گذاشتم عطر تلخمو زدم و به سمت عمارت خانواده کیم راه افتادم بعد چند مین رسیدم پیاده شدم و به ماشین تکیه دادم یه پیامک برای ات گذاشتم و رفتم یوتویوب
ویو ا/ت
به سمت حموم رفتم و یه دوش ۱۰ مینی گرفتم موهامو با سشوار خشک کردم و یه قسمتی از موهامو ویو کردم به سمت میز ارایشم رفتم و یه ارایش لایت کردم چند تا اکسسوری هم بستم و یه لباس پوشیدم به سمت کیف هام رفتم و یه کیف شیری برداشتمو کفش های پاشنه دارمو پوشیدم و از اتاقم رفتم بیرون
رفتم دم اتاق های بورام و نیلا نبودن رفتم پایین دیدم رو کاناپه نشستن و بورام داره همه چیزو برای نیلا تعریف میکنه مزاحمشون نشدم و گوشیمو در اوردم و خواشتم به کوک پیام بدم دیدم پیام گذاشته
رفتم سمت بچها
ا/ت.. فعلا بسه پاشین بریم بچم ده دقیقس منتظره
نیلا.. واو چه باحال بریم
بورام.. اره
نیلا.. ا/ت این ددی جونت شیش تا داداش داره بگو یکیو واس ما جور کنه حداقل فامیل بشیم
ا/ت.. نچ نمیشه(شوخی)
نیلا.. ترو خدا چاگیا(کیوت و مظلوم)
ا/ت.. حالا ببینم چی میشه
نیلا..(کیوت تر و مظلوم تر)
ا/ت.. باشه حالا چشاتو اونجور نکن
نیلا..( ا/ت و بغل میکنه) مرسی
نیلا.. اسمت چیه
&م .... من...ن.. نامرام
نیلا.. تو برو و استراحت کن واسه فردا توی جشن لازمت دارم
لباس هم برات میزارم ببین کدومش خوبه
و به یکی از بادیگارد ها گفتم لباس ببرن توی اتاقش
که بچها اومدن پایین واو چه جذاب شدن اینا
ویو ا/ت
رفتم توی اتاقمو یه دوش ۵ مینی گرفتم اومدم و موهامو سشوار کشیدم و همونجور ولشون کردم و یه ارایش کردم به سمت اکسسوری هام رفتم و یه ست خوشگل که مال مامانم بودو بستم و به سمت کمدم رفتم و یه لباس برداشتم باز نبود
(عکسشو میزارم)
پوشیدم و دوباره موهامو یه شونه زدم و عطر توت فرنگیمو زدم و به سمت کمد کفش هام رفتم و ی کفش برداشتم . به سمت کمد کیف هام رفتم و یه کیف سفید برداشتم و دوباره به سمت میز اکسسوری هام رفتم گارد گوشیمو هم با لباسام ست کردم و از اتاق زدم بیرون که دیدم بورام خیلی وقته منتظرمه
ویو بورام
رفتم و یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و یه ارایش ساده کردم و یه لباس نسبتا باز برداشتم و پوشیدم و اکسسوری هام و بستم و اومدم و منتظر ا/ت مودندم بالاخره بعد پنج مین اومد
بورام.. بریم؟
ا/ت.. بریم
رفتیم پایین و دیدم تموم ندیمه ها و بادیگارد های دوتا بخش B و H توی عمارت بودن
رفتم سمت نیلا و
ا/ت.. اینجا چخبره ؟
نیلا.. هیچی گفتم سه نفری خسته میشیم
ا/ت.. خوبه فقط یه لحظه
یه میکروفن برداشتمو
ا/ت.. توجه لطفا در سه عمارت و باز کنید و همه رو یکی کنید و تمام صندلی و مبل هارو برای پذیرایی به یک بخش ببرید و یه مانیتور بزرگ به بخش B بزنید هرکی کارشو درست انجام نده بانو ریحا به من گزارش میدن شیر فهم؟
همه یا سر تکون دادن یا گفتن چشم
از عمارت زدیم بیرون به سمت پاساژ نیلا حرکت کردیم می خواستیم بریم پاساژ بابا بزرگم ولی بچها گفتن شاید بهشون خبر بدن و بابابزرگم سوپرایز نشه
رفتیم توی پاساژ تقریبا پنج دست لباس انتخاب کردم و کلی اکسسوری و چنتا کفش و کیف خریدیم و رفیتم سمت یه قنادی
کیک های قشنگی نداشت پس سفارش دادیم و کلی بادکنک و فشفشه و از این ها خریدیم و میشه گفت دست هر کدوممون شش تا کاور وسایل بود وسایل و گذاشتیم توی ماشین و به سمت یه کافی شاپ حرکت کردیم و برای اینکه خستگی خرید در بره چنتا چیز میز سفارش دادیم و خوردیم و تقریبا ساعت چهار و نیم بعد از ظهر بود رفتیم خونه و وسایل و گذاشتیم با بچها برنامه ریختیم واسه ساعت ۵ بریم بار و زنگ زدم به کوک
بوووق بووووق بووووق بووووق
خواستم قطع کنم که
کوک.. جونم پرنسس من
ا/ت.. خوبی ددی
کوک..مرسی بیبی خودت خوبی چخبر حرف زدی با بابا بزرگت و خانوادت چیکار کردی این همه مدت
ا/ت.. یا نفس بگیر اره خوبم نه بابا بزرگم نبودش و میخواستیم جشن بگیریم و درگیر جشن بودیم شرمنده زنگت نزدم ببخشید
کوک.. عح پرنسس واسه چی عذر خواهی میکنی من باید بگم ببخشید که بهت زنگ نزدم
ا/ت..نه عیبی نداره ددی من
کوک.. چخبر دیگه
ا/ت.. هیچی میخوایم بریم بار میای؟
کوک.. نمیتونم بیام بار ولی میتونم تا بار برسونمتون
ا/ت.. خب پس ولش کن خودتو اذیت نکن
کوک.. نه حاظر شو میام دنبالت بای بای
ا/ت.. بای بای
پایان مکالمه
یهو در باز شد
بورام.. عههه ددی پسسس
نیلا.. اوووف بنازم لاس زدن
ا/ت.. کوک بود خودتونو جر ندید من وفا دارم(شوخی و خنده)
بورام.. اها پس حاضر شو
نیلا.. واستا واستا کوک کیههه
بورام دست نیلا رو میکشه و
بورام.. بیا بریم حاظر شیم خودت میبینی
ویو کوک
یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و موهامو با سشوار خشک کردم با ادامس مو یکم حالت دادم بهشون و دستبند خانوادگی مو دستم کردم ساعتمم بستم یک کت شلوار برداشتمو پوشیدم سه تا دگمه اول پیرهنمو باز گذاشتم عطر تلخمو زدم و به سمت عمارت خانواده کیم راه افتادم بعد چند مین رسیدم پیاده شدم و به ماشین تکیه دادم یه پیامک برای ات گذاشتم و رفتم یوتویوب
ویو ا/ت
به سمت حموم رفتم و یه دوش ۱۰ مینی گرفتم موهامو با سشوار خشک کردم و یه قسمتی از موهامو ویو کردم به سمت میز ارایشم رفتم و یه ارایش لایت کردم چند تا اکسسوری هم بستم و یه لباس پوشیدم به سمت کیف هام رفتم و یه کیف شیری برداشتمو کفش های پاشنه دارمو پوشیدم و از اتاقم رفتم بیرون
رفتم دم اتاق های بورام و نیلا نبودن رفتم پایین دیدم رو کاناپه نشستن و بورام داره همه چیزو برای نیلا تعریف میکنه مزاحمشون نشدم و گوشیمو در اوردم و خواشتم به کوک پیام بدم دیدم پیام گذاشته
رفتم سمت بچها
ا/ت.. فعلا بسه پاشین بریم بچم ده دقیقس منتظره
نیلا.. واو چه باحال بریم
بورام.. اره
نیلا.. ا/ت این ددی جونت شیش تا داداش داره بگو یکیو واس ما جور کنه حداقل فامیل بشیم
ا/ت.. نچ نمیشه(شوخی)
نیلا.. ترو خدا چاگیا(کیوت و مظلوم)
ا/ت.. حالا ببینم چی میشه
نیلا..(کیوت تر و مظلوم تر)
ا/ت.. باشه حالا چشاتو اونجور نکن
نیلا..( ا/ت و بغل میکنه) مرسی
- ۳۷۰
- ۰۸ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط