MY FAVORITE ENEMY

"MY FAVORITE ENEMY"
GHAPTER:1
PART:۷۰


"ویو جنا"

رو صندلی نشستم.
و جونگکوک هم کنارم نشست.

کوک:....احساس نمیکنی یکم لاغری!؟.
جنا: من؟؟.اتفاقا تازه وزنمم بالا رفته...
کوک:...اگه عین ادم غذا بخوری اینجوری نمیشه...

جنا: منکه تغذیه خوبهه...
کوک:کاملا مشخصهه....صبحونت و بخور.
جنا: تو نمیخوای چییزی بخوری!؟

کوک: خوردمم.

یکم که گذشت پرسید:

_یادم رفت بپرسم،حالت خوبه!؟؟
جنا: اره،چطور؟!.
کوک: بخواطر دیشب،طبیعتا باید ضعف کنی،سر گیجه بگیری..یا همچینی چییزی...با////کره بودی ..

جنا: نه،یخورده بدنم کوفته بود که با حموم خوب شد.

کوک: خوبه...

اینکه ازم طرفداری کرد به کنار،اینکه حالم و میپرسه ام فیلماشه؟؟!
اتقدر خوب نقش بازی میکنه!؟

با دیدن عموو زن عمو و تهیونگ که دارن میان،احساس سر گیجه کردم..انگار که سرم سنگین شده.

وقتی تهیونگ چشمش بهمون خورد.
استرس گرفتم.

قطعا اتفاق خوبی نمیوفته.

پشت سر عمو اینا جئون امد داخل.

کوک: چرا رنگت پرید؟

به پشت سرش نگاه کرد و مطمعنن با دیدن تهیونگ جواب سوالش و گرفت.

تهیونگ با ددستایی که مشتشون کرده بود و اخمایی که به هم گره خورده بودن سمتمون امد..

جونگکوک از جاش بلند شد
دیدگاه ها (۱۱۴)

بچه ها امدم بگم که منتظر نباشیدمیخوام فعالیت و تموم کنم یا ح...

سلام چطورید بچه هاا من از پست اخرم تا الان ویسگون نیومدم و ا...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۸"ویو جنا".امد داخل و در و...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۷"ویو جنا".واقعا حسی بهش ن...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۶"ویو جنا".ولی پتو رو بالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط