رازی درون

رازی درونِ
سینه من می سوخت ،
می خواستم که باتو سُخن گوید ،
اما صدایم از گره کوته بود ،
در سایه بوته ،
هیچ نمی روید ...



#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۰)

رخساره نشان دادی بی دین و دلم کردیبگشای خم گیسو بی طاقت و تا...

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورشکه تا یک دم بیاسایم ز د...

کبـوتر بـا کبـوتـر مـانـده امـا از سرِاجبــاردر این دنیای تو...

شهریور عاشق انار بود اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد.آخر ...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

#یادداشت | دست محفل، جیب مردم✍️ محمدرضا طاهری▫️ فردی را تصور...

#یادداشت | دست محفل، جیب مردم✍️ محمدرضا طاهری▫️ فردی را تصور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط