وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام تحویل دهند فرد

وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام تحویل دهند. فردی وارد شد و با لهجه ای ساده و روستایی پرسید: کرم ضد سیمان دارین؟ فروشنده که انگار موضوعی برای خنده پیدا کرده بود با لحنی تمسخر آمیز پرسید: کرم ضد سیمان؟ بله که داریم. کرم ضد تیر آهن و آجر هم دارم حالا ایرانیشو میخوای یا خارجی؟ اما گفته باشم خارجیش گرونه ها. مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت: از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده، نمی تونم صورت دخترمو ناز کنم. اگه خارجیش بهتره، خارجی بده. فروشنده لبخند رو لبهاش یخ زد. چه حقیر و کوچک است آن کسی که دراین دنیا به خود مغرور است. چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج، شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار میگیرند
دیدگاه ها (۴)

الهی امین

پایتخت - دستمزد سال ۹۵ کارگران تعیین شد http://www.paytakhtp...

قبل سال نو اگر وضع مالی خوبه تو فکر فقرا باشید

موقع دعا اول مردم بعد اعضای خونه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط