دلم گرفته دوباره برای بعضی ها

دلم گرفته دوباره برای بعضی ها
نمی رود ز سر من هوای بعضی ها
به ماه گفت شبی ، آفتابگردانی
برو که پُر شدنی نیست جای بعضی ها
چیم؟ نوار سیاهی به روی قاب زمان
پُر است حافظه ام از صدای بعضی ها
شکوه مجلس شادی من نشد احدی
منی که کشته شدم در عزای بعضی ها
به هر بهانه دلم شد فدای بعضی ها
بهای فرش دلم چون فزون شود چه غمی ست
اگر لگد بشود زیر پای بعضی ها
دلم گرفته برای گذشته های خودم
برای درد و دل و شانه های بعضی ها
طبیب شهرم و درمانده از علاج خودم
رواست بر دل من ناروای بعضی ها
دیدگاه ها (۳۵)

بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استشعر هم بی تو به بغضی ابدی ...

کنارت مینشینمدنیا را خاموش میکنملحظه ها را خواب میکنمو سکوت ...

روی ساحل بنویسید که طوفان سخت استزندگی گوشه ی غم های فراوان ...

همین حد قانع ام گاهی، سلامی حال و احوالی برایم عاشقی یعنی، ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط