خواستند یوسف را بکشند یوسف نمرد

خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...
خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...
خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...
خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...
از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...
چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...
یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...
و تمام درهای بسته برایش باز شد...
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهای بسته برو
چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست.......



#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت

#kurd man
دیدگاه ها (۵)

شمع به کبریت گفت:از تو میترسم تو قاتل من هستی...کبریت گفت:از...

نامت زبانزد آسمان‌ها بودو پیمان برادریتبا جبل نورچون آیه‌های...

بازی های محلی کوردستان_بازی قاچان یا قَمچان_بخش پایانیدر هر ...

بازیهای محلی کوردستان_قاچان یا قَمچان_بخش سوماین عمل تکرار م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط