امیر و شیرین
امیر و شیرین .
در ازدحام شهر، دو نگاه به هم گره خوردند، گویی دو ستاره در آسمانی بیانتها. او، نوری بود در تاریکیهای قلبش، و او، پناهگاهی در تلاطم زندگی. عشقشان، چون رودی جاری، از میان سنگلاخها گذشت و به دریایی از شور و اشتیاق رسید. اما، زهرِ یک سوءتفاهم، آرامآرام در رگهایشان نفوذ کرد. کلمات، سنگ شدند و دیوارِ سکوت را بنا نهادند. و ناگهان، فاصلهها آنقدر زیاد شدند که دیگر صدایی به گوش نرسید. او رفت، با کولهباری از خاطرات، و او ماند، در میان آوارِ عشقی از دست رفته، هر کدام، در گوشهای، به یاد میآورند لحظههایی را که میتوانستند با هم باشند، اما تقدیر، بازی دیگری را رقم زد و هر دو را به سوی نیستی کشاند.
- - -
#تاسيان #تینا_پاکروان #هوتن_شكيبا #مهسا_حجازى #صابر_ابر #نازنين_بياتى #بابک_حميديان #پانتهآ_پناهىها #مهران_مديرى #محمدرضا_غفارى #نسرين_نصرتى #فيلم #سريال #نمايش_خانگى #فيليمو #ویسگون
در ازدحام شهر، دو نگاه به هم گره خوردند، گویی دو ستاره در آسمانی بیانتها. او، نوری بود در تاریکیهای قلبش، و او، پناهگاهی در تلاطم زندگی. عشقشان، چون رودی جاری، از میان سنگلاخها گذشت و به دریایی از شور و اشتیاق رسید. اما، زهرِ یک سوءتفاهم، آرامآرام در رگهایشان نفوذ کرد. کلمات، سنگ شدند و دیوارِ سکوت را بنا نهادند. و ناگهان، فاصلهها آنقدر زیاد شدند که دیگر صدایی به گوش نرسید. او رفت، با کولهباری از خاطرات، و او ماند، در میان آوارِ عشقی از دست رفته، هر کدام، در گوشهای، به یاد میآورند لحظههایی را که میتوانستند با هم باشند، اما تقدیر، بازی دیگری را رقم زد و هر دو را به سوی نیستی کشاند.
- - -
#تاسيان #تینا_پاکروان #هوتن_شكيبا #مهسا_حجازى #صابر_ابر #نازنين_بياتى #بابک_حميديان #پانتهآ_پناهىها #مهران_مديرى #محمدرضا_غفارى #نسرين_نصرتى #فيلم #سريال #نمايش_خانگى #فيليمو #ویسگون
- ۲.۹k
- ۰۳ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط