باورم نیست که همسایه ی دردم شدهای

باورم نیست که همسایه‌ ی دردم شده‌ای


کی شودشانه‌ ی من‌ تکیه‌ ی پیشانی تو


#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۰)

باشد که حافظه ام را از دست بدهم و از همه ی پُل های در حال ری...

ناگهان ترکت می کنم ،چنان که روح بعد از عمری وفا داری ،بدن را...

قفل بر در نبسته‌ام ،شمع روشن نکرده‌امو تو می‌دانی خسته‌تر از...

دلم پیش توستاما دور از توسطر سطر دفتر احساسمخیس از بارش بارا...

گفتی چه دلگشاست افق در طلوع صبح

سلطان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط