پنجره ی خوابت را باز بگذار عشق من

.
پنجره ی خوابت را باز بگذار عشق من!
امشب هم می آیم.
پیرهن نارنجی تنت کن 
چکمه قهوه ای بپوش
موهات را بریز دور شانه ات 
و راه بیفت
امشب می خواهم در بارسلونا قدم بزنیم 
یا در فلورانس
شاید بخواهی کنار برج ایفل 
یا شهری دیگر
هر جا تو خواستی 
هر جا که شد 
با سرنوشت نمی توان در افتاد 
پنجره ی خوابت را باز بگذار...
دیدگاه ها (۳)

خیلی دوست دارم مامانم رو میگمکه هم واسم پدر بود هم مادر

او نباشد و محتاج نوازش باشی چه بلایی سر گیسوانت خواهد آمد؟وق...

ای آریایی هامردم پاک سرشت ایرانی آیین اجدادمان را باخرمنی از...

چنین گفت زرتشتکه سوزانید بدی را در آتش، تا ز آتش برون آید نی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط