Part

Part ⁶²

با مغز اومد زمین

+هنوز مونده هانا....هنوز مونده تا تاوان ا/تو پس بدی

+تا وقتی که زندم نمیزارم یه روز خوش تو زندگیت ببینی

درو بستمو اومدم بیرون رفتم تو اتاق پیش ا/ت

با گریه خوابش برده بود

کنارش دراز کشیدمو بهش خیره شدم

بازم مثل هر دفعه ای ک بش نگاه میکردم با هر بار نگاه کردن بهش بیشتر عاشقش میشدم...

واقعا من با ا/ت این کارو کردم؟؟

چطور تونستم؟؟؟

چطوری بخاطر اون هرزه با فرشته کوچولوم این کارو کردم؟

کم کم چشمام گرم شدو خوابم برد

ا/ت ویو

یکم تکون خوردم تا بلخره چشمامو باز کردم

دیدم کوک کنارم خوابیده

بدون اینکه سرو صدایی ایجاد کنم بلند شدم رفتم حموم و ی دوش ۲۰ مینی گرفتم

اومدم بیرون تو کمد جونگ کوک نصف لباسای منم بود پس یکیشو برداشتمو پوشیدم

موهامم خشک کردمو دمب اسبی بستم

جونگ کوکم بیدار شد

+سلاممم(با لبخند)

منم با یه لبخند کوچیک جوابشو دادم

+خوب خوابیدیااااا

_هعیییی ارع تقریبا

شرایط پارت بعد

¹⁵⁰like
¹⁴⁰coment
دیدگاه ها (۲۸۳)

Terend...بچه ها سرم خیلی شلوغه هر وقت اوکی شم براتون پارت جد...

Part⁶²با مغز اومد زمین همونجا ولش کردم بزا انقد کتک بخوره تا...

چرا عاشق هم شدیم؟:]

مامان چی اومده سرم؟:)

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط