شب تاریک و تشویش و

شب تاریک و تشویش و
دستهای پر از احساس تنهایی
و خواهش های طولانی
نیایش های تکراری
و غم هایی که تازه سر بر آوردند
در این غربت سرای مهربانی های سرد سرد
بیابان پر از دلواپسی های بلند روز
واینک چشم های نازک پیوند
مکانی دور و رویایی
غم سختی ،در قلب چکاوک ها
صدف ها ی محبت غرق آفت های طوفانی
و خواهش های طولانی
نیایش های تکراری
و اینک خواهشی دیگر
خداوندا به لطف خود
عطا کن در این شب طولانی
زمهر و دوستی آسایشی دیگر
زآفت های طولانی
دیدگاه ها (۲)

شـَب کـه میــشوَد چشــمانــَم... تـَمامِ خــَـنده‌هـــایِ در...

وحیده..والرحیل یطاردنی…وشبح الخوف یلازمنی…ونفسی تقاوم الایام

خــــدایــــا !خـــواهــــش کـــه هیــــچ . . .التمــــــاسـ...

لب اگر باز کنم سرّ مگو می‌ریزدمی‌روم گریه کنم چشم فرو می‌ریز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط