تک پارتی درخواستی
وقتی اون بچه پاکیه و باهم ازدواج کردیم ولی ما خیلی منحرفیم
تو و هان باهم توی دانشگاه آشنا شده بودین و اون بچه مثبت کلاستون بود و تو هم اونجا منحرف ترین آدم دانشگاه بودی و همه تورو واقعا بخاطر ذهن کثیفت و منحرف بودنت میشناختن و همشون واقعا دوست داشتن با همه توی دانشگاه جور بودی جز یه نفر که اون هان بود و ازغذاتو دوسش داشتی با رفیقات برنامه ریزی کردی تا باهاش حرف بزنن و ببینن که اونم ازت خوشش میاد تو حتی انتظارشم نداشتی ولی واقعا گفتش که دوست داره و ۲سال باهاش تو رابطه بودی و بعد ۲سال اومد گرفتت و الان باهاش تو یه خونه زندگی میکنه و تبدیل شده به مهم ترین فرد زندگیت شبیه فرشته هاست تو فک میکردی که این بچه چیزی حالیش نیست ولی وقتی خودتون تنها بودین بچه به ددی تبدیل میشد در عجب بودی که این همون هان دو دیقه پیشه؟ فردا تولدت بود و هان این چند روزه باهات قهر بود فک میکردی کلا یادش رفته که تولدته ولی اون بخاطر تولدت باهات قهر کرده بود تا سوپرایزت کنه فردا وقتی داخل خونه نشسته بودی هان از کمپانی زودتر از حالت عادی برگشت و با یه کیک بود و تو فهمیدی که یادش بود و بخاطر همین قهر کرده بوده باهات
هان:اااااا چاگی تولدت مبارککککک
ات:اااااااامرسیییی🤭
هان:بیا شمت رو فوت کن....قبل آرزو کن دیگه
ات:عا آرزو میکنم که تو منحرف تر از این نشی فففف(مثلا شمع فون کرد[بی مزه هم خودتونین😭])
هان:آرزوی شما برآورده نشد
ات:چرا
هان:خودت میفهمی حالا کادوی رو بگیر
ات کادو رو باز کرد یه لباس خواب بود(عکسش رو میزارم)همین من که لباس خواب دارم
هان:همین نه کادوی اصلیت منم که قراره شب توی تخت با این لباس تنبیهت کنم
ات:هان روز تولدم اصلا برای چی
هان:چون زیادی خوشگل و سکسی زود باش زود باش بپوشش میخوام تو تنت ببینم(رف پوشید)عا دارم داغ میکنم خیلی بهت میاد ولی حیف قراره کادوی تولدت جر بخوره(براید استایل بغلش کرد و برد اتاق و.......)
*پایان*
تو و هان باهم توی دانشگاه آشنا شده بودین و اون بچه مثبت کلاستون بود و تو هم اونجا منحرف ترین آدم دانشگاه بودی و همه تورو واقعا بخاطر ذهن کثیفت و منحرف بودنت میشناختن و همشون واقعا دوست داشتن با همه توی دانشگاه جور بودی جز یه نفر که اون هان بود و ازغذاتو دوسش داشتی با رفیقات برنامه ریزی کردی تا باهاش حرف بزنن و ببینن که اونم ازت خوشش میاد تو حتی انتظارشم نداشتی ولی واقعا گفتش که دوست داره و ۲سال باهاش تو رابطه بودی و بعد ۲سال اومد گرفتت و الان باهاش تو یه خونه زندگی میکنه و تبدیل شده به مهم ترین فرد زندگیت شبیه فرشته هاست تو فک میکردی که این بچه چیزی حالیش نیست ولی وقتی خودتون تنها بودین بچه به ددی تبدیل میشد در عجب بودی که این همون هان دو دیقه پیشه؟ فردا تولدت بود و هان این چند روزه باهات قهر بود فک میکردی کلا یادش رفته که تولدته ولی اون بخاطر تولدت باهات قهر کرده بود تا سوپرایزت کنه فردا وقتی داخل خونه نشسته بودی هان از کمپانی زودتر از حالت عادی برگشت و با یه کیک بود و تو فهمیدی که یادش بود و بخاطر همین قهر کرده بوده باهات
هان:اااااا چاگی تولدت مبارککککک
ات:اااااااامرسیییی🤭
هان:بیا شمت رو فوت کن....قبل آرزو کن دیگه
ات:عا آرزو میکنم که تو منحرف تر از این نشی فففف(مثلا شمع فون کرد[بی مزه هم خودتونین😭])
هان:آرزوی شما برآورده نشد
ات:چرا
هان:خودت میفهمی حالا کادوی رو بگیر
ات کادو رو باز کرد یه لباس خواب بود(عکسش رو میزارم)همین من که لباس خواب دارم
هان:همین نه کادوی اصلیت منم که قراره شب توی تخت با این لباس تنبیهت کنم
ات:هان روز تولدم اصلا برای چی
هان:چون زیادی خوشگل و سکسی زود باش زود باش بپوشش میخوام تو تنت ببینم(رف پوشید)عا دارم داغ میکنم خیلی بهت میاد ولی حیف قراره کادوی تولدت جر بخوره(براید استایل بغلش کرد و برد اتاق و.......)
*پایان*
- ۱۶.۴k
- ۰۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط