پارت

پارت³⁶
(بادیگارد هات❤️‍🔥)

خب حالا وقت چیه؟؟
آفرین وقت کنسرتتتتت.
(دوستان چون نمیتونستم آهنگ کره ای بنویسم ایرانی میخونه این دخترمون دیگه شما ببخشید😂)
بریم تو کارش . شامپو رو برداشتم و رو به طرفدار های خیالیم تعظیم کردم.
با خودشیفتگی گفتم:
_خواهش میکنم لطفا ایستاده تشویق نکنید.
بعد با صدای بلند شروع کردم به نواختن😁:
_خدای آسموننن هاااا
خدای کهکشووون هااا
برسس به داد دلههههه
عاشق این جووناااااا....
داشتم از کنسرتی که گذاشته بودم لذت می‌بردم که متاسفانه احساس کردم یکی با پا به در میزنه.
با تعجب گفتم:
_هوووییی مگه سر آوردی؟
صدای پر حرص ثورا باعث شد لبخند روی لبم بیاد:
دیدگاه ها (۰)

پارت³⁷(بادیگارد هات❤️‍🔥)_آخههه دلقک نمیگی یه بی پدری اینجا ک...

پارت³⁸(بادیگارد هات❤️‍🔥)قهقه ای زدم و گفتم:_باشه باشه ثورااا...

پارت³⁵(بادیگارد هات❤️‍🔥)گفتم:_آره واسه چی؟با افسوس گفت:_من ا...

پارت³⁴(بادیگارد هات❤️‍🔥)ترسیده گفتم:_نگو که اونا هم صورتی؟؟گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط