سخت است باور کنم که دیگر نیستی
سخت است باور کنم که دیگر نیستی
باور کنم که دیگر صدایت را نشنوم
لبخندهایت را نبینم
سخت است باور کنم که دیگر تو را حس نمیکنم
باور کنم که هرگز کنارم نمانی
برایت سخت بود یا نخواستی عاشق شوی
میدانستم محال است دلت را به من دهی
و گفته بودی این را
و من چه ساده عاشقت شدم
مگر میشد عاشقت نشوم
تو را ببینم و دلم نلرزد
مهربانی ات را ببینم و محبتت نکنم
و حالا نیستی
و من سرگردان به دنبال تو
چگونه به چشهایم بگویم دیگر اشک نریزند
به دستهایم بگویم سرد نشوند
به قلبم بگویم با یادت نتپد
باور کرده بودم همیشه میمانی
اما اکنون
چه چیز را باور کنم,نمی دانم...
باور کنم که دیگر صدایت را نشنوم
لبخندهایت را نبینم
سخت است باور کنم که دیگر تو را حس نمیکنم
باور کنم که هرگز کنارم نمانی
برایت سخت بود یا نخواستی عاشق شوی
میدانستم محال است دلت را به من دهی
و گفته بودی این را
و من چه ساده عاشقت شدم
مگر میشد عاشقت نشوم
تو را ببینم و دلم نلرزد
مهربانی ات را ببینم و محبتت نکنم
و حالا نیستی
و من سرگردان به دنبال تو
چگونه به چشهایم بگویم دیگر اشک نریزند
به دستهایم بگویم سرد نشوند
به قلبم بگویم با یادت نتپد
باور کرده بودم همیشه میمانی
اما اکنون
چه چیز را باور کنم,نمی دانم...
- ۷۶۶
- ۰۹ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط