تو ماه را

تو ماه را
بیشتر از همه دوست می‌داشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من می‌آورد
می‌خواهم فراموش‌ات کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره‌ها پاک نمی‌شود!

#رسول_یونان
دیدگاه ها (۲)

باران که می باردآسمان سبک می شودماهی سرخ حق داشت دلش تنگ شود...

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاریشوق پرواز مجازی ، بالهای اس...

در یک مهمانییک خیابانیا حتی یک مغازهچرا بر حسب اتفاق همما جا...

ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩﮐﺎﺵ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﮔﻨﺠﻪ...

بقول نادر ابراهیمی:تورامی خواهمبرای پنجاه سالگیشصت سالگیهفتا...

خیلی خوشحال میشم که بهم بگی دوست داری از چه چیزی بیشتر فعالی...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط