کوک

"کوک"

لباسای خونگیمو تا زدم و از خونه زدم بیرون
بارون میومد
سرد بود
من با این حال هودی با شلوارک پوشیده بودم نیمکت خیس با نشستنم رو اون پاک شد هنذفریمو گزاشتم و ولوم صدارو تا حد ممکن بردم بالا نرمیی زیر پام حس کردم
چشمام رو باز کردم و نگاه کردم چقدر قشنگه معلومه سردش بود بلندش کردم ترسیده بود اما به سرماش می ارزید
!پیشی کوچولو آروم باش هیش کاریت ندارم
دودیقه گذشت خابش برد تصمیم گرفتم ببرمش خونمون
کلید رو از جیب هودیم در آوردم و درو باز کردم رفتم تبقه ی بالا و گذاشتمش روی تختم پتو روش انداختم و از خونه اومدم بیرون رفتم یکم شر و غذای گربه گرفتم و برگشتم رفتم تو اتاق با چیزی که دیدم مو به تنم سرخ شد
اون گربه هه نبود و جاش یه شخص دیگه ای بود اما با اون مشخصات با گوش های گربه ای و موهای سفید
نکنه اون....
تهیونگ: سلام اسم من تهیونگه ممنون که منو اوردی اگه نمیوردی خونت معلوم نبود چه بلایی سرم میاد
کوک: گربه هه کو
تهونگ: (خنده) منم دیگه
دیدگاه ها (۰)

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط