استاد کیم

استاد کیم
پارت ۵۰

تهیونگ .... الکی که نیست بهش میگم خانم کوچولو حتی لباش هم کوچولو بود
خنده بر لب اش اومد تهیان تقی به در زد و وارد اتاق شد
تهیان : حوصله داری یکمی حرف بزنیم
تهیونگ : بفرمایید
تهیان اومد و روبه رو تهیونگ ایستاد
تهیونگ : بزار من بگم تو عاشق یونهی شدی ؟
تهیان : امممممم داداش چی داری میگی
یخورده خجالت کشید
تهیان : بگی نگی آره
تهیونگ با جدیت گفت
تهیونگ : اون چی
تهیان : نمیدونم
تهیونگ : ببین داداش تا وقتی ‌از حساس اون متوجه نشدم به خودت اومدی نده
تهیان کمی نا اومید شد و شب بخیر گفت سمته اتاق خودش رفت
》》》》》》》》》》》》》》( صبح )
رو تخت دراز کشیده بود و رو پهلو سمت چپ اش ....
عکس تهیونگ رو آورده بود و بهش نگاه میکرد
مینو : آخه تو با من چیکار کردی کیم تهیونگ ...
انگشت اش را سمته عکس برد و رو سفت گوشی‌گذاشت
مینو : کاش همیشه پیشم بودی
بلخره بعد اینکه با عکس تهیونگ حرف زد از رو تخت بلند شد بعد از پوشیدن یونیفرم اش دستی به صورت اش کشید آرایش لایت کرد و از اتاق خارج شد سمته پله ها رفت و سمته سالون رفت همه نشسته بودن و مینو هم نشست ... و مشغول خوردن صبحونه شد
آقا لی : چرا یونیفرم پوشیدی
مینو : خب معلومه میرم سره شرکتم
مینو آخر حرف اش خندید
و آقا لی با عصبانیت گفت
آقا لی : کافیه این چرتو پرتات رو
یون وو : پدر میفهمی چیداری میگی
آقا لی : خب همین مینو تو دیگه نمیری مدرسه .. همین
خانم لی : آقا میفهمی چیداری میگی بزار درسشو بخونه
یون وو : پدر
آقا لی : کافیه دیگه رو حرفم حرف نزنید
مینو پوزخندی زد
مینو : میخواهی برات تو خونه ترشی بندازم ها
یون وو : ...
دیدگاه ها (۰)

استاد کیم پارت ۵۱ یون وو : کافیه مینو مینو : چیو کافیه ها نم...

استاد کیم پارت ۵۲آقا لی این با عصبانی تر شد و سیلی محکمی به ...

استاد کیم پارت ۴۹ل*ب هایش را رو ل*ب های استاد کیم قرار گرفت ...

استاد کیم پارت ۴۸سمته کانگ دا رفت مینو : هی‌ مگه اینکه بخواه...

پارت سوم گمشده ای شرق

رمان افسر پلیس پارت ⁷که شخصی لبامو بوسید رفتم تو شک باورم نم...

MY SPY / p. 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط