رماندنیای ناعادلانه
رمان:دنیای ناعادلانه
پارت:1
یجی:
زمستونه،روز برف و خوش گذرونی بچه های کوچیک،توی دفترم نشسته بودم،پرونده ها رو چک میکردم،کلی پرونده بود..اما از وقتی پلیس شدم فهمیدم ادما اونجوری نیستن که باید باشن،مثلا یکی قتل عمدی انجام میده،اما به کس دیگه ای تهمت میزنه که قتل کار اون بوده،اخرین نفری که زندانیش کردم..دایی خودم بود..اره..شوگا..همون مین یونگی معروف..شاید درست ترین کار رو برای جامعه انجام داده باشم..اما برای خودم و خانوادمون سخت ترین کار بوده،کسی که برام عروسک گربه خرید و اسمش رو گزاشتم پیشی خوابالو..اما اون دشمن پدرمم بود..پس شاید کار درستی کردم..اما برادر مامانم بود..شایدم کارم درست نبوده..توی افکار خودم بودم و....
-:خانم..خانم
یجی:بله بله؟
-:خانم خیلی صداتون کردم،حالتون خوبه؟
یجی:اره خوبم..چیشده؟
-:خانم ی چیزی فهمیدم..امیدوارم بتونید بشنوید
یجی:بگو..
-:چند روزه ی مرد میاد اینجا..بعد میره..با دوربین قیافه اون مرد رو گرفتیم..خیلی شباهت زیادی به اقای کیم داشتن
یجی:اقای کیم؟پدرم رو میگی؟
-:بله خانم
یجی:اگه دفعه بعد دیدیدش حتما بیاریدش اینجا،شاید درست باشه باهاش حرف بزنم..
-:حتما خانم
یجی:برو..
-:چشم(تعظیم میکنه و میره)
ادامه دارد...
پارت:1
یجی:
زمستونه،روز برف و خوش گذرونی بچه های کوچیک،توی دفترم نشسته بودم،پرونده ها رو چک میکردم،کلی پرونده بود..اما از وقتی پلیس شدم فهمیدم ادما اونجوری نیستن که باید باشن،مثلا یکی قتل عمدی انجام میده،اما به کس دیگه ای تهمت میزنه که قتل کار اون بوده،اخرین نفری که زندانیش کردم..دایی خودم بود..اره..شوگا..همون مین یونگی معروف..شاید درست ترین کار رو برای جامعه انجام داده باشم..اما برای خودم و خانوادمون سخت ترین کار بوده،کسی که برام عروسک گربه خرید و اسمش رو گزاشتم پیشی خوابالو..اما اون دشمن پدرمم بود..پس شاید کار درستی کردم..اما برادر مامانم بود..شایدم کارم درست نبوده..توی افکار خودم بودم و....
-:خانم..خانم
یجی:بله بله؟
-:خانم خیلی صداتون کردم،حالتون خوبه؟
یجی:اره خوبم..چیشده؟
-:خانم ی چیزی فهمیدم..امیدوارم بتونید بشنوید
یجی:بگو..
-:چند روزه ی مرد میاد اینجا..بعد میره..با دوربین قیافه اون مرد رو گرفتیم..خیلی شباهت زیادی به اقای کیم داشتن
یجی:اقای کیم؟پدرم رو میگی؟
-:بله خانم
یجی:اگه دفعه بعد دیدیدش حتما بیاریدش اینجا،شاید درست باشه باهاش حرف بزنم..
-:حتما خانم
یجی:برو..
-:چشم(تعظیم میکنه و میره)
ادامه دارد...
- ۳.۱k
- ۰۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط