نمیتونستم از رفتن منصرفش کنم

+ نمی‌تونستم از رفتن منصرفش کنم
- پس چی کار کردی؟
+ نشستم کنار دریچه، سیگارم رو روشن کردم و رفتنش رو دیدم..
- بعدش رفتی خونه؟
+ نه ، یه پاکت سیگار کشیدم ، گفتم شاید برگرده..
- بعدش چی؟ رفتی خونه؟
+ آره رفتم خونه و همه عکس هاش رو جمع کردم...
- سوزوندی؟
+ نه، گذاشتم تو انبار..
- چرا نسوزوندی؟
+ دیوونه شدی؟ شاید برگرده!

#روزبه_معین
دیدگاه ها (۱)

اگر کسی را دارید که زیر یکی از پست‌های صدها سال پیشتان لبخند...

مادر می گوید :درون هرزنی اتاق های قفل شده ای هست،آشپزخانه ها...

شده بمیری برای کسی ، بخواهی بمیری خار به پاش نرود.شده بخواهی...

"هوای روی تو دارم نمیگذارندم"

تو دنیای موازی یه خونه‌ی ۳۸ متری توی هفت‌تیر تهران دارم که ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط