امام رضا علیهالسلام برخاست و به اندرون خانه رفت

امام رضا علیه‌السلام برخاست و به اندرون خانه رفت
و پس از ساعتی بیرون آمد، و در اطاق را بست و
دستش را از پنجره‌ی بالای در، بیرون آورد و به آن
حاجی درمانده فرمود: «این دویست درهم را بگیر، و
مخارج سفر را با آن تأمین کن، وقتی که به وطن
رسیدی، لازم نیست که آن را از جانب من به فقرا،
صدقه بدهی، آن را به تو بخشیدم، برو که نه من تو
را ببینم، و نه تو مرا ببینی.»
آن شخص به سوی وطن بازگشت، سلیمان به امام
رضا علیه‌السلام عرض کرد: «فدایت گردم، لطف و
مرحمت فراوان نمودی، ولی چرا پول را از بالای
پنجره دادی و خود را از آن مسافر پوشاندی؟»

امام رضا علیه‌السلام در پاسخ فرمود: از آن ترسیدم
که مبادا وقتی که با او رخ به رخ شدم، خواری
سؤال کردن را در چهره‌اش مشاهده نمایم، آیا نشنیده‌ای
که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

المستتر بالحسنة تعدل سبعین حجة و المذیع بالسیئة
مخذول، و المستتر بها مغفور:
«آن کسی که احسان خود را (برای حفظ حریم اخلاص)
بپوشاند، پاداش او، برابر پاداش هفتاد حج (مستحبی)
است، و آن کسی که آشکارا گناه کند، درمانده‌ی بیچاره
است، و آن کس که آن را بپوشاند، زیر پوشش آمرزش
خدا است.»
دیدگاه ها (۱)

ملائکه هم از نوشتن ثوابش عاجزند☀ ️علامه مجلسی (رضوان الله عل...

🌷 از امام رضا(علیه السلام) منقول است : 👈 بالاترین دعا در ...

یسع بن حمزه می‌گوید: من در مجلس حضرت رضا علیه‌السلام بودم، ...

إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِقطعاً پروردگارم با من است و م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط