این چشم ها به راه تو بیدار مانده است

این چشم ها به راه تو بیدار مانده است
چشم انتظارت از دم افطار مانده است

برخیز و کوله بار محبت به دوش گیر
سرهای بی نوازش بسیار مانده است

با تو چه کرده ضربه آن تیغ زهر دار
مانند فاطمه تنت از کار مانده است

آن قدر زخم ضربه دشمن عمیق هست
زینب برای بستن آن زار مانده است

آرام تر نفس بکش آرام تر بگو
چندین نفس به لحظه دیدار مانده است

از آن زمان که شاخه یاست شکسته شد
چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است

سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دست و گردنت انگار مانده است

می دانی ای شکسته سر آل هاشمی
تاریخِ زنده در پی تکرار مانده است

از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدار مانده است
دیدگاه ها (۱)

مرحوم آیت الله بهاءالدینی: منظور از احیا در شب قدر در حقیقت ...

زینب امشب روضه های کوچه را دارد به لبمرگ بابا را میان کوچه ق...

گفتم امروزکه روز غم مولاست عجبپس چرا این دل من درهوس کرب و ب...

ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻡ ﻭﻟﯽ، ﺩﻝ ﺯ ﻫﻮﺱ ﺭﻫﺎ ﻧﺸﺪﺷﻮﻕ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﻢ ﻧﮕﺸﺖ، ﻧﯿﺖﻣﺎﻥ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط