همه دریاها از آن تو

همه دریاها از آنِ تو،
یک کوزه آب از آنِ من!
همه کوه‌ها از آنِ تو،
یک صخره از آنِ من!
همه جنگل‌ها از آنِ تو،
یک گلدان از آنِ من!
راضی نمی‌شوی اگر جهان و
هرچه در اوست از آنِ تو،
تنها یک ستاره از آنِ من!
روا مدار که بمیرم و ندانم به کدام آیینم!

#حسین_پناهی
📚 #سالهاست_که_مرده‌ام
دیدگاه ها (۳)

بر دو چشمش دیده می‌دوزم به نازخود نمی‌دانم چه می‌جویم در او!...

ای درخت آشنا !شاخه های خویش راناگهان کجا جا گذاشتی ؟یا به قو...

بعد از آن دیوانگی ها ای دریغباورم ناید که عاشق گشته امگوئیا ...

هيجان عظيمِ به دست آوردنِ تو، قلبِ مرا از شادىْ انباشته است....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط