نخست دیر زمانی در او نگریستم

نخست دیر زمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی باز گرفتم
در پیرامون من 
همه چیزی
به هیات او در آمده بود
آن گاه دانستم
که مرا دیگر از او گزیر نیست.

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

‌کفاره‌ی نادانی ماچنان سنگین است که به جبرانشدیری باید هر زم...

طرفِ ما شب نیستچخماق‌ها کنارِ فتیله بی‌طاقتند.خشمِ کوچه در م...

گنجشک کوچک من باشتا در بهار تومن درختی پر شکوفه شوم ... #احم...

@Sara_Diba-Fبا هر کس حرف میزنم ، اولین کاری که میکنم این است...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط