سناریو درخواستی

وقتی به عنوان دوست دخترشون بدون اجازه میزی کلاب اونم با لباس باز

چان: «با اون لباس رفتی؟! دلت می‌خواد دیوونه‌م کنی؟» نزدیک میاد، آروم توی گوشت می‌گه: «از حالا فقط واسه من این شکلی می‌پوشی.»

لینو: «خوش گذشت؟» لبخند می‌زنه، ولی وقتی نزدیکت میشه زمزمه می‌کنه: «امشب جبران می‌کنی. فقط مال منی.»

چانگبین: «نه… نه! همه نگاهت کردن؟!» بغلت می‌کنه محکم: «می‌خوام مطمئن شم فقط من اجازه دارم اینطوری ببینمت.»

هیونجین: «می‌فهمی با این کار چقدر تحریک‌کننده‌ای؟» چونه‌ت رو می‌گیره و با لبخند شیطون اضافه می‌کنه: «باید یادت بیارم برای کی هستی.»

هان: «اوه نه… جدی با اون لباس؟» لبشو گاز می‌گیره: «می‌دونی امشب دیگه اجازه نداری از بغل من تکون بخوری.»

فلیکس: «خیلی نگران شدم…» بعد ناگهان آروم لبخند می‌زنه: «ولی راستشو بخوای، فقط من باید اونجوری ببینمت.»

سونگمین: «همه زل زدن بهت، نه؟» صداشو پایین میاره: «خوبه… چون بعدش فقط من می‌دونم پشت این نگاه چه خبره.»

آی.ان: «با اون لباس؟! دیوونه‌ای؟!» لپاش قرمز میشه، دستتو می‌گیره: «تو فقط برای منی… دیگه هیچ‌جا تنها نمیری
دیدگاه ها (۱۹)

سناریو درخواستی

سناریو درخواستی

۱۰پارتی از هان

۱۰پارتی از هان

مادر یعنی زندگی❤️مادر یعنی عشق❤️مادر یعنی مهر❤️مادر یعنی اون...

ری اکشن پسرای HP چه جوری خواستگاری می کنند(درخواستی)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط