بعد غذا رفتیم خوابیدیم صب بیدار شدم فهمیدم تهیونگ دستمو ب

بعد غذا رفتیم خوابیدیم صب بیدار شدم فهمیدم تهیونگ دستمو بقل کرده بود دلم نمییومد بیدارش کنم
_تتتتتتتتهههههه(اصلا دلش نمیود بیدارش کنه)
+ چیه (باچشم بسته)
_پاشو
+یه زره دیگه
_نه خیرم پاشو
+ای بابا ضد حال
پاشدیم ایندفه یه لیوان شیر فقط خوردیم و آماده شدیم رفتیم که دوباره مسئول تیر هوایی زد رفتیم
مسئول: خوب بچه ها امروز کار چاقو زدن به حدف رو ياد می گیرید تو یه اتاقک با همیارتون یه حریف زنده گذاشتیم که باید اونو بکشین.
چشمام گرد شد یعنی اون حریف آدمه یا حیوون اول از همه منو تهیونگ و فرستاد دیدم حریف یه گورازه
+تو به پهلوش حمله کن منم به پاهاش
_اوکی
(اگه دل نازکی نخون)
چاقو رو فروکردم تو پهلوشو کشیدم که باعث شد شکمش پاره شه و تهیونگم پاهاشو قط کرد که دیدم مرده
+آفرین
_ممنون
رفتیم بیرون
نامجون : چه زود اومدین
_راحت بود
+آره رفتی مواظب خودت باش


ببخشید کمه شب ساعت ۱ و ۲ اینا یدونه دیگه میزارم برای جبران ❤️😘
دیدگاه ها (۴)

وقتی گروه یونگی و هوسوک رفتن صدای جیغ هوسوک اومد داشت خندم م...

رفتم تو اتاقو در و بستم +هی کجا در میری_چون خودت دیدی چی شد+...

رفتیم تو خونه +ای بابا این رنگا رو مخمه _پس اول تو برو حمومر...

بلند شدم رفتم آبمیوه با پنکیک آماده گذاشتم رو میز و بعد که خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط