محل درمان چشمه ی آبسنگهای زمردین

محل درمان: چشمه ی آب"سنگهای زمردین"
جایی در قلب جنگل ممنوعه، چشمه ای وجود دارد که آب هایش روی سنگ های زمردین جاری می شوند.
افسانه می گوید هر کس با قلبی پاک این آب را بنوشد، زخم های روحش التیام مییابد
میهو، هانول را روی دوشش حمل کرد. بدن هانول از لرزش هایش کبود شده، اما چشمانش هنوز امیدوار بود.
میهو(بالحنی آرام):" میدونی چرا اینجاروانتخاب کردم؟چون میخوام همه چیزرودرست کنم حتی اگه مجبوربشم خودم روجای تو بذارم."
هانول(با لرزش): "میهو... تو همیشه همونی که من نیاز داشتم بودی."
میهو هانول را در آب های زمردین نشاند. آب، مثل مایعی زنده، دور او پیچید.
سنگ هاشروع به درخشش کردند.نورشان به بدن هانول نفوذ کرد،جای زخم های سایه رامثل پاک کن محو کرد
لرزش ها کم کم متوقف شد. هانول انگشتانش را تکان داد بدون درد، بدون ضعف:
هانول(با حیرت):"من... دیگه نمیلرزم؟"
میهو(با چشمانی خیس): "نه. اما اگه دوباره بخوای قهرمان بازی دربیاری، خودم می لرزونمت!"
منو و کیونگ پشت دروازه بهشت منتظرشون بودیم ،هانول بدون کمک راه میرفت و برای اولین بار بعد ازمدتی، طلسمی کامل بست یک گل نورانی که روی سر میهو فرود آمد.
کیونگ(با خنده):"خب حالا که همه سالمیم... بیاین دوباره به سایه ها حمله کنیم!"
با نگاِه تهدیدآمیز باهاش حرف زدم:"یا بهتره بریم استراحت کنیم؟!!"میهو و هانول زدند زیر خنده.
چشمه ی زمردین خشک شد. سنگ هایش خاکستر شد. انگار نیرویی گفت: "بهای معجزه را پرداختید."
سوجین (از دور، زمزمه کرد): "هیچ چیز رایگان نیست... به زودی میفهمیم قیمتش چه بود"
دیدگاه ها (۰)

"طوفان سیاه"هانول اولین کسی بود که متوجه شد. چشم هایش از دور...

"سکوت مرگبار کیونگ"سایه ها بی سابقه،بیقرار شده اند.در تالار ...

معجزه عشق:پایان تب ابدیشب اوج نقره فام.کیونگ در آستانه فروپا...

محل استقرار مخفیدر غاری پنهان در دل کوه های اطراف قصر، جایی ...

ناگهان، من و میهو همزمان چشم باز کردیم.چشمامون نور خالص داشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط