قلدر مدرسه ( پارت ۲۵ )
[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]
ته: ماییم
سوآ: هوووففف بیاین
میریم تو و ظرفارو میدیم بهشون چشاشون برق میزنه
کوک: شنیدیم دوس دارین براتون آوردیم
ته: هر چند دور آتیش بیشتر میچسبه ولی خب
سوآ و ارا: م....مرسی
// ویو راوی //
ده روز اردو گذشت، هر روز یه جور مسابقه، یه جور ماجراجویی، یه جور بازی، حلقه دور آتیش، مارشمالو، سوسیس و نودل و گوشت ، کمک کردن به هم و .... خلاصه که کلی کیف کردن (منم ازین اردوها میخواممممم😭) رابطه تهکوک با سوآ و ارا بهتر شد
« مدرسه »
// ویو ارا //
نشسته بودم داشتم درس میخوندم چون معلم بیاد میپرسه ته از کنار میزم رد میشه یه آب میوه میزاره روش، برگام میریزه
ارا: مرسی
ته: نوش جان.. عاااا اینارو یادم رفت بدم
از تو کیفش یه عالمه غذا و خوراکی خوشمزه درمیاره میده بهم ، اینسری خودم میریزم برگام میمونه، ولی منم که شکمو ، قلبم اکلیلی میشه ذوق میکنم
ارا: ای...اینا برا چیه ؟ نکنه باز میخوای کرم بریزی؟ *مشکوک*
ته: نههههه من غلط بکنم، فقط خواستم اونموقع هارو جبران کنم
ابرومو میندازم بالا
ارا: الان باور کنم؟
ته: اهوم چون میخوام دشمنی رو بزارم کنار
ارا: چه عجب به عقلت رسید
ته: من خیلی وقته درخواست دوستی رو دادم تو اردو اگه یادت باشه خودتون قبول نکردین
ارا: چون میدونم کرم میریزین
ته: قول میدم... میخوای تعهد نامه هم امضا کنم برات؟
ارا: بگم آره میکنی؟ *خنده*
ته: اهوم*خنده* کجارو باید امضا کنم * شوخی و خنده*
میخندم
ته: الان دوستیم دیگه؟
ارا: نه *کرم ریختن*
ته: چرا خب دیگه چیکار کنم باور کنی *ناراحت*
ارا: شوخی کردم *خنده*
ته: هوفففف یه لحظه فک کردم جدی بودی
میخندم
ته: *خنده* همشو بخوریاااا
ارا: چشم *خنده*
ته: آفرین بانو
گونمو میبوسه میره سر جاش ، عررررررر ، پراممممم ، تعجب کردم مطمئن بودم سرخ شدم
// ویو سوآ //
ارا زمزمه ای درس میخونه میره رو مخ من رفتم رو یه میز دیگه نشستم و شرو کردم درس خوندن که کوک میاد شیرموز میذاره رومیزم، وات؟
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
ته: ماییم
سوآ: هوووففف بیاین
میریم تو و ظرفارو میدیم بهشون چشاشون برق میزنه
کوک: شنیدیم دوس دارین براتون آوردیم
ته: هر چند دور آتیش بیشتر میچسبه ولی خب
سوآ و ارا: م....مرسی
// ویو راوی //
ده روز اردو گذشت، هر روز یه جور مسابقه، یه جور ماجراجویی، یه جور بازی، حلقه دور آتیش، مارشمالو، سوسیس و نودل و گوشت ، کمک کردن به هم و .... خلاصه که کلی کیف کردن (منم ازین اردوها میخواممممم😭) رابطه تهکوک با سوآ و ارا بهتر شد
« مدرسه »
// ویو ارا //
نشسته بودم داشتم درس میخوندم چون معلم بیاد میپرسه ته از کنار میزم رد میشه یه آب میوه میزاره روش، برگام میریزه
ارا: مرسی
ته: نوش جان.. عاااا اینارو یادم رفت بدم
از تو کیفش یه عالمه غذا و خوراکی خوشمزه درمیاره میده بهم ، اینسری خودم میریزم برگام میمونه، ولی منم که شکمو ، قلبم اکلیلی میشه ذوق میکنم
ارا: ای...اینا برا چیه ؟ نکنه باز میخوای کرم بریزی؟ *مشکوک*
ته: نههههه من غلط بکنم، فقط خواستم اونموقع هارو جبران کنم
ابرومو میندازم بالا
ارا: الان باور کنم؟
ته: اهوم چون میخوام دشمنی رو بزارم کنار
ارا: چه عجب به عقلت رسید
ته: من خیلی وقته درخواست دوستی رو دادم تو اردو اگه یادت باشه خودتون قبول نکردین
ارا: چون میدونم کرم میریزین
ته: قول میدم... میخوای تعهد نامه هم امضا کنم برات؟
ارا: بگم آره میکنی؟ *خنده*
ته: اهوم*خنده* کجارو باید امضا کنم * شوخی و خنده*
میخندم
ته: الان دوستیم دیگه؟
ارا: نه *کرم ریختن*
ته: چرا خب دیگه چیکار کنم باور کنی *ناراحت*
ارا: شوخی کردم *خنده*
ته: هوفففف یه لحظه فک کردم جدی بودی
میخندم
ته: *خنده* همشو بخوریاااا
ارا: چشم *خنده*
ته: آفرین بانو
گونمو میبوسه میره سر جاش ، عررررررر ، پراممممم ، تعجب کردم مطمئن بودم سرخ شدم
// ویو سوآ //
ارا زمزمه ای درس میخونه میره رو مخ من رفتم رو یه میز دیگه نشستم و شرو کردم درس خوندن که کوک میاد شیرموز میذاره رومیزم، وات؟
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
- ۷.۹k
- ۱۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط