گاه

گاه
سفر باید
به درون گل سرخ
و نگریست از آن دنیا را
گاه باید اندیشید ،به گلبرگ هایش
به ساقه ی سبز و
به خارهایی که در تنش روییده
چه بی اندازه شبیه به زندگیست
باید اموخت
از او ،راز ِ ارامشی را که در چهره اش نهفته
ندیده ام کسی
برای خارش نپسندد گل را
و ندیدم گلی را
نبخشد عطر و بویش
به آن که نپسنددش ...
بی منت زیباست و بی چرا
به اب و افتابی راضیست
تا حفظ کند
طراوت خویش
گاه باید کوچ کرد
به دل ِ گل سرخی و
عشق را یافت...
دیدگاه ها (۱)

لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردنبین روح و بدن ات فاصله تعیین ک...

رسیدن، فعلِ تلخی ست...اما آمدن شیرین است...رسیدن را اغلب با ...

حواستان باشد !اینجا خیلی زود ، دیر می شود !جایی که همه چیز ت...

.ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﮔﻔﺖ ﺭﺿﺎ ﮐﯿﺎﻧﯿﺎﻥ :ﻗﺪﯾﻢﻫﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ۳۰ ﺳﺎﻟﻪ ﺩ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط