اظهار تسف رسایی از تخیر در اطلاعرسانی توافق مصر
♨️ اظهار تأسف رسایی از تأخیر در اطلاعرسانی توافق مصر
توافق آقای عراقچی با آژانس در مصر، قاعدتا بر اساس چارچوبهای تعیین شده (مجوز شورای عالی امنیت ملی) است. اما برای این شکل از حکمرانی #متأسفم که هیچ اهمیتی برای افکارعمومی خودش قائل نیست! قاعدتا پیش از این توافق، باید اطلاعرسانی لازم توسط نهادهای ذیربط داخلی صورت میگرفت تا #روایت_اول در اختیار دشمنان ما نباشد! یازینب(س):
✍جناب رسایی بهدرستی از تأخیر در اطلاعرسانی توافق عراقچی و آژانس در قاهره توسط شعام گلایه کرده است، چرا که روایت اول نباید در دست رسانههای دشمن قرار بگیرد و افکار عمومی خودی آخرین حلقه اطلاع باشند.
این ضعف جدی در حکمرانی رسانهای ماست که بارها تکرار شده و نتیجهاش واگذاری میدان جنگ روایتها به موساد و سیا بود.
اما نقد ما به برادر عزیز آقای رسایی اینست که مسئله فقط زمان اطلاعرسانی از مفاد توافق نیست.
حرف اینست اساساً چرا باید ایران در شرایطی که آژانس حتی حاضر به محکوم کردن ترور دانشمندان هستهای و بمباران مراکز هستهایمان توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا نمیشود، بدون هیچ پیششرطی پای چنین نشستی برود؟
مگر قرار نبود به حساب گروسی بعد از جنگ برسیم؟
پس چه شد؟
مگر نه اینکه هر توافقی باید متقابل و با ضمانت باشد؟
وقتی گروسی حتی نمیپذیرد محکوم کند، معنایش اینست که او خود را در نقش ناظر بیطرف نمیبیند، بلکه یک ابزار فشار غرب و در نقش جاسوس همراه آنانست که حالا وزیر ما میرود و با او دست میدهد و عکس میگیرد.
پس مشکل فقط تأخیر در بیانیه و روایت نیست جناب آقای رسایی! بلکه اصل ورود به چنین مذاکراتی بدون حداقل تضمین و محکومیت رسمی و پیششرط قابل ملاحظه که حداقلش بعد از محکوم کردن، دریافت غرامت بود، نوعی عقبنشینی و دادن مشروعیت مجانی به طرفیست که بارها ثابت کرده به هیچ توافقی پایبند نمیماند.
واضحتر اینکه، حتی اگر این توافق در چارچوب شورای عالی امنیت ملی بوده باشد که عراقچی صرفا آن را امضا کرده است، تا وقتی که ما از موضع اقتدار و با شروط روشن وارد نشویم، نه روایت اول به درد میخورد و نه روایت دوم.
🔴برای آنها که حسرت دلار و برجهای دوحه می خورند...
حملات امروز رژیم به قطر، مجددا این سوال را بر ذهنها تداعی ساخت که آیا برجهای بلند و دلارهای انباشته که در ایران عده ای حسرت آن را می خورند میتوانند ضامن امنیت یک کشور باشند؟ قطر با وجود آنکه یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه است و در سایه چتر امنیتی آمریکا و پایگاههای نظامی خارجی، جلوهای از رفاه و توسعه را به نمایش گذاشته، در بزنگاه تهدیدِ مستقیم نشان داد تا چه اندازه آسیبپذیر است. حمله به دوحه ثابت کرد که امنیت وارداتی، هرچند در روزمره کارآمد به نظر برسد، در لحظه بحران نمیتواند مانع تعرض شود، چه اینکه اکنون قطر جرات شلیک حتی یک فشنگ را ندارد.
در نقطه مقابل، تجربه ایران روایتی دیگر را نشان میدهد. کشوری که طی دههها تحت فشار شدید تحریمهای اقتصادی بوده، اما بر پایه اقتصاد مقاومتی و ظرفیتهای بومی مسیر متفاوتی پیموده است. ایران توانسته با تکیه بر تابآوری داخلی، ضمن مقابله با فشارهای اقتصادی، بنیانهای دفاعی خود را بهگونهای تقویت کند که در جنگ ۱۲ روزه، نهتنها از پس فشار نظامی و اقتصادی برآید، بلکه ضربات سهمگینی نیز به دشمن وارد سازد. این تجربه روشن ساخت که امنیت پایدار از دل "استقلال" اقتصادی و اقتدار دفاعی میجوشد، نه از قراردادهای اجارهای امینتی و دلار و برج.
مقایسه میان قطر و ایران یک تصویری آشکار ارائه میدهد که غالبا ظواهر دلاری آن را می ببینند اما اهل تعقل و تفکر، باطن آنرا. دلار و برج در لحظه خطر فرو میریزد، اما قدرت و مقاومت ستون بقا و عزت ملی هستند. برجهای دوحه در روز حادثه هیچ کارکردی نداشتند، زیرا فاقد پشتوانه بازدارندگی بودند. در حالیکه ایران، با وجود محدودیتها، نشان داد ترکیب اقتصاد تابآور و قدرت نظامی بومی میتواند هزینه دشمن را بالا برده و قواعد بازی را تغییر دهد.
توسعهای که پیوندی با استقلال و مقاومت نداشته باشد، بهجای پشتوانه امنیت، نقطه آسیبپذیری خواهد بود. آنچه به یک ملت وزن و اعتبار واقعی میبخشد، نه برج های پر زرقوبرق اقتصادی، بلکه توان ایستادگی در برابر تهدیدات است. مردم ایران در این میدان، الگویی متفاوت و ماندگار عرضه کرده است و هر روز مردم منطقه این را بیشتر متوجه خواهند شد.
♨️ اظهار تأسف رسایی از تأخیر در اطلاعرسانی توافق مصر
توافق آقای عراقچی با آژانس در مصر، قاعدتا بر اساس چارچوبهای تعیین شده (مجوز شورای عالی امنیت ملی) است. اما برای این شکل از حکمرانی #متأسفم که هیچ اهمیتی برای افکارعمومی خودش قائل نیست! قاعدتا پیش از این توافق، باید اطلاعرسانی لازم توسط نهادهای ذیربط داخلی صورت میگرفت تا #روایت_اول در اختیار دشمنان ما نباشد! یازینب(س):
✍جناب رسایی بهدرستی از تأخیر در اطلاعرسانی توافق عراقچی و آژانس در قاهره توسط شعام گلایه کرده است، چرا که روایت اول نباید در دست رسانههای دشمن قرار بگیرد و افکار عمومی خودی آخرین حلقه اطلاع باشند.
این ضعف جدی در حکمرانی رسانهای ماست که بارها تکرار شده و نتیجهاش واگذاری میدان جنگ روایتها به موساد و سیا بود.
اما نقد ما به برادر عزیز آقای رسایی اینست که مسئله فقط زمان اطلاعرسانی از مفاد توافق نیست.
حرف اینست اساساً چرا باید ایران در شرایطی که آژانس حتی حاضر به محکوم کردن ترور دانشمندان هستهای و بمباران مراکز هستهایمان توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا نمیشود، بدون هیچ پیششرطی پای چنین نشستی برود؟
مگر قرار نبود به حساب گروسی بعد از جنگ برسیم؟
پس چه شد؟
مگر نه اینکه هر توافقی باید متقابل و با ضمانت باشد؟
وقتی گروسی حتی نمیپذیرد محکوم کند، معنایش اینست که او خود را در نقش ناظر بیطرف نمیبیند، بلکه یک ابزار فشار غرب و در نقش جاسوس همراه آنانست که حالا وزیر ما میرود و با او دست میدهد و عکس میگیرد.
پس مشکل فقط تأخیر در بیانیه و روایت نیست جناب آقای رسایی! بلکه اصل ورود به چنین مذاکراتی بدون حداقل تضمین و محکومیت رسمی و پیششرط قابل ملاحظه که حداقلش بعد از محکوم کردن، دریافت غرامت بود، نوعی عقبنشینی و دادن مشروعیت مجانی به طرفیست که بارها ثابت کرده به هیچ توافقی پایبند نمیماند.
واضحتر اینکه، حتی اگر این توافق در چارچوب شورای عالی امنیت ملی بوده باشد که عراقچی صرفا آن را امضا کرده است، تا وقتی که ما از موضع اقتدار و با شروط روشن وارد نشویم، نه روایت اول به درد میخورد و نه روایت دوم.
🔴برای آنها که حسرت دلار و برجهای دوحه می خورند...
حملات امروز رژیم به قطر، مجددا این سوال را بر ذهنها تداعی ساخت که آیا برجهای بلند و دلارهای انباشته که در ایران عده ای حسرت آن را می خورند میتوانند ضامن امنیت یک کشور باشند؟ قطر با وجود آنکه یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه است و در سایه چتر امنیتی آمریکا و پایگاههای نظامی خارجی، جلوهای از رفاه و توسعه را به نمایش گذاشته، در بزنگاه تهدیدِ مستقیم نشان داد تا چه اندازه آسیبپذیر است. حمله به دوحه ثابت کرد که امنیت وارداتی، هرچند در روزمره کارآمد به نظر برسد، در لحظه بحران نمیتواند مانع تعرض شود، چه اینکه اکنون قطر جرات شلیک حتی یک فشنگ را ندارد.
در نقطه مقابل، تجربه ایران روایتی دیگر را نشان میدهد. کشوری که طی دههها تحت فشار شدید تحریمهای اقتصادی بوده، اما بر پایه اقتصاد مقاومتی و ظرفیتهای بومی مسیر متفاوتی پیموده است. ایران توانسته با تکیه بر تابآوری داخلی، ضمن مقابله با فشارهای اقتصادی، بنیانهای دفاعی خود را بهگونهای تقویت کند که در جنگ ۱۲ روزه، نهتنها از پس فشار نظامی و اقتصادی برآید، بلکه ضربات سهمگینی نیز به دشمن وارد سازد. این تجربه روشن ساخت که امنیت پایدار از دل "استقلال" اقتصادی و اقتدار دفاعی میجوشد، نه از قراردادهای اجارهای امینتی و دلار و برج.
مقایسه میان قطر و ایران یک تصویری آشکار ارائه میدهد که غالبا ظواهر دلاری آن را می ببینند اما اهل تعقل و تفکر، باطن آنرا. دلار و برج در لحظه خطر فرو میریزد، اما قدرت و مقاومت ستون بقا و عزت ملی هستند. برجهای دوحه در روز حادثه هیچ کارکردی نداشتند، زیرا فاقد پشتوانه بازدارندگی بودند. در حالیکه ایران، با وجود محدودیتها، نشان داد ترکیب اقتصاد تابآور و قدرت نظامی بومی میتواند هزینه دشمن را بالا برده و قواعد بازی را تغییر دهد.
توسعهای که پیوندی با استقلال و مقاومت نداشته باشد، بهجای پشتوانه امنیت، نقطه آسیبپذیری خواهد بود. آنچه به یک ملت وزن و اعتبار واقعی میبخشد، نه برج های پر زرقوبرق اقتصادی، بلکه توان ایستادگی در برابر تهدیدات است. مردم ایران در این میدان، الگویی متفاوت و ماندگار عرضه کرده است و هر روز مردم منطقه این را بیشتر متوجه خواهند شد.
- ۶۶۱
- ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط