کدامین چشمه سمی شد که آب از آب میترسد
کدامین چشمه سمّی شد که آب از آب میترسد؟
که حتا ذهن ماهیگیر از قلّاب میترسد؟
کدامین وحشتِ وحشی، گرفته روح دریا را
که توفان از خروش و موج از گرداب میترسد
گرفته وسعت شب را غباری آنچنان مبهم
که چشم از دیدگاه و ماه از مهتاب میترسد
شب است و خیمه شب بازان و رقص ِوحشیِ اشباح
مژه از پلک و پلک از چشم و چشم از خواب میترسد
فغان زین شهر ِکج باور، که حتا نکته آموزَش
ز افسون و طلسم و رَمل و اسطرلاب میترسد
طنین کارسازی هم، ز سازی بر نمیخیزد
که چنگ از پردهها و سیم از مضراب میترسد
سخن دیگر کُن ای بهمن! کجا باور توان کردن
که غوک از جلبک و خرچنگ از مرداب میترسد؟
بهمن رافعی
که حتا ذهن ماهیگیر از قلّاب میترسد؟
کدامین وحشتِ وحشی، گرفته روح دریا را
که توفان از خروش و موج از گرداب میترسد
گرفته وسعت شب را غباری آنچنان مبهم
که چشم از دیدگاه و ماه از مهتاب میترسد
شب است و خیمه شب بازان و رقص ِوحشیِ اشباح
مژه از پلک و پلک از چشم و چشم از خواب میترسد
فغان زین شهر ِکج باور، که حتا نکته آموزَش
ز افسون و طلسم و رَمل و اسطرلاب میترسد
طنین کارسازی هم، ز سازی بر نمیخیزد
که چنگ از پردهها و سیم از مضراب میترسد
سخن دیگر کُن ای بهمن! کجا باور توان کردن
که غوک از جلبک و خرچنگ از مرداب میترسد؟
بهمن رافعی
- ۵۱۹
- ۰۴ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط